منبع : ویکی پدیا
بزرگترین جمعیتهای زرتشتی در ایران و هند میباشد. زرتشتیان هند که بعد از حمله اعراب، از ایران به هند کوج کردند در هند به اسم پارسی شناخته میشوند و از شهروندان خوشنام و ارزشمند هندوستان بشمار میآیند. زرتشتیان ایران هم بیشتر در حوالی شهرهای تهران، یزد و کرمان و تعدادِ کمی نیز در اصفهان، شیراز و اهواز ساکن هستند.زردشتیان هند پیشتر جمعیت زیادی از مردم گجرات و بمبئی را تشکیل میدادند اما هم اکنون متجاوز از یکصدهزار تن نیستند.در ایران نیز حدود شصت هزار نفر زردشتی بسر میبرند.کلا جمعیت زردشتیان جهان را بیش از دویست و ده هزار نفر ندانسته اند.زرتشتیان ایران مانند برخی دیگر از گروههای اقلیت مذهبی در ایران به رسمیت شناخته شده و در مجلس شورای اسلامی ایران دارای نماینده هستند.امروزه روند مهاجرت زرتشتیان ایران به خارج کشور بسیار سرعت گرفته و شمار زرتشتیان باقیمانده در ایران را نزدیک به بیست هزار نفر هم دانستهاند.در ایران مدارس و نشریاتی ویژه زرتشتیان وجود دارد و تحصیلات آنها در برخی دبیرستان ها مانند مارکار تهرانپارس یا دبیرستان فیروز بهرام انجام میشود.نشریه ای بنام امرداد متعلق به سازمانهای زرتشتی در ایران بصورت هفتگی چاپ میشود.
فهرست کشورهای دارای جمعیت زرتشتی به این شرح است:
کشور | جمعیت |
---|---|
![]() |
۶۹٬۰۰۰ |
![]() |
۲۰٬۰۰۰ |
![]() |
۱۱٬۰۰۰ |
![]() |
۱۰٬۰۰۰ |
![]() |
۶٬۰۰۰ |
![]() |
۵٬۰۰۰ |
![]() |
۵٬۰۰۰ |
![]() |
۴٬۵۰۰ |
![]() |
۲٬۰۰۰ |
![]() |
۲٬۷۰۰ |
خلیج فارس | ۲٬۲۰۰ |
مجموع | ۱۳۷٬۴۰۰ |
منبع : ویکی پدیا
شناخت امروزی از اوستا و محتوی آن تا حد زیادی مرهون تلاش های مسشترقین غربی در بازشناسی زبان اوستایی است.هرچند در گذشته در ابتدای دوران اسلامی نیز پژوهشهای عمده ای در این زمینه از سوی برخی دانشمندان مانند ابوریحان بیرونی و شهرستانی و ابن ندیم صورت گرفته بود اما پژوهشهای روشنگر از حدود قرن هجدهم آغاز شد.جایی که آنکتیل دوپرون درسال۱۷۵۵ تصمیم گرفت از فرانسه سفری به شرق را آغاز کند تا ببیند آیا هنوز کسی بر این دین باقی مانده است یا خیر.آشنایی او البته از پژوهشهایی بود که پیشتر در این زمینه انجام شدهبود مانند پژوهشهای توماس هاید و بریسون و بر اثر انتشار کتب آنها او سفر شرق خود را آغاز نمود.او در شهر سورات هندوستان که عمدتا پارسی نشین بود میهمان دستور داراب از علمای زردشتی بود و همانجا دست نویس اوستای خود را نوشت و با خود به آکسفورد لندن برد.پس از آن موجی از اوستاشناسی در دانشگاههای اروپا راه افتاد و بدنبال آن اشخاصی مانند دارمستتر و بارتولومه تحقیقات اصلی را انجام دادند. هرچند آثار آنها نیز بیاشکال نبود اما تا حد زیادی موجب روشن شدن ماهیت زبان اوستایی شد. در ایران نیز پژوهش در این زمینه با ابراهیم پورداوود آغاز شد.
منبع : ویکی پدیا
آداب و احکام دین زرتشتی شباهت های زیادی با ادیان دیگر بویژه دین اسلام و دین یهود دارد. ضمن اینکه بدلیل ریشه و پیشینه مشترک ویژگیهای کمابیش نزدیکی بین این دین و دین هندو نیز بچشم می خورد. مسئله عبادت و نماز در دین زرتشتی شباهت زیادی با دین اسلام دارد.در دین مزدیسنا پنج نماز روزانه از واجبات شمرده می شود و هر فرد زردشتی که به سن پانزده سالگی رسیده باشد موظف است پنج نماز روزانه را پس از تطهیر سر و دست و پاها بجای آورد.همچنین ازدواج در میان زرتشتیان امری سفارش شده و پسندیده است و بهمان اندازه تجرد, تعدد زوجات و طلاق بجز در موارد نادر مانند نازایی یا بیماری قبیح و مذموم شمرده میشود.این اصول امروزه نیز میان زرتشتیان ایران حتی در محاکم و مراجع قضایی پیشبینی شده و رعایت میشود.زرتشتیان برای طهارت آداب ویژه ی خود را دارند که البته با آداب و سنن بومی کشور ایران کاملا همخوانی دارد. آب روان و خاک و نور خورشید از تطهیرکنندگان سنتی این دین هستند و بر پاکیزگی در این تاکید بسیار شده است. آداب تطهیر برای مردگان نیز میباید که صورت پذیرد.اعتقاد شدید به عناصر پاک طبیعت و تلاش برای پرهیز از آلودن آن سبب شده بود در گذشته آنان مردگان خود را در بلندی یا در برج خاموشان قرار دهند که جسم آنان به طبیعت بازگردد. این سنت که پیش از زرتشتیان در ایران نی انجام میگرفت ممکن بوده سنتی عیلامی بودهباشد. در دوران پیش از اسلام مردگان زرتشتی در استودان یا دخمه جای میگرفتند و استفاده از برج خاموشان در دوران باستان مرسوم نبوده است. اما از قرن پیش این رسم متروک گردیده و آنان مردگان خود را در مقبره های سیمانی که با زمین پاک ارتباط ندارد میگذارند.همچنین در آداب سوگواری در دین زردشتی شیون و زاری بیش از حد برای مردگان جایز نیست و آنرا موجب آزردهشدن روان درگذشته و ضعف و کمطاقتی بازماندگان میدانند.
در آئین زرتشت، که دین رسمی دودمان هخامنشی بود، «خاک» عنصری مقدس شمرده میشد و از این روی مردگان را در خاک دفن نمیکردند.
منبع : ویکی پدیا
براساس دادههای متون دینی مزدیسنا جهان میدان نبرد میان نیروهای خیر و شر است که مردمان و راست اندیشان میبایست با گرایش به دین و اندیشه ی نیک، گفتار نیک، کردار نیک خیر را در پیروزی برابر شر یاری رسانی کنند.این شیوهٔ تفکر در عقاید هندی نیز بچشم میخورد اما تفاوت اندیشه زردشتی با آن در این عنوان شده که در دین زردشت زندگی و حیات و کار و تلاش نکوهش نشده و بر اساس گفتار زرتشت در گاهان والاترین مردم کسی میتواند باشد که در پیشرفت مردم و آبادی جهان کوشش بیشتری نماید.براساس این عقاید مرگ و ویرانی منشا شر داشته و تخریب کار روح مخرب یعنی انگره مینوست و از این رو تخریب و غم و سوگواری بیش از حد و کشتار پذیرفتنی نیست.منشا شناخت خیر از شر را اندیشه و وجدان که دئنا آمده دانسته اند.جهان مادی و تن و شادمانی آفریدههای خدا هستند و وظیفهٔ دینی انسان است که از آنها نگاهداری کند و آنها را گسترش دهد و از آنها بهره گیرد. زرتشتیان اعتقاد دارند که در پیروی از این طریق جبری در کار نیست. اختیار برای هر فرد بخشی از اساسی از دین زرتشتی است. گرچه انسان متحد خداست اما همهٔ آدمیان باید میان راستی و دروغ یکی را برگزینند. اعتقاد به سرنوشتی از پیش مقدر شده از دید اخلاقی زرتشتیان نکوهیده است زیرا این کار از عدل و نیکی خدا میکاهد.
آتشکده یزد
ادامه مطلب ...
در قرنِ نوزدهم، مانکجی لیمجی هاتریا از پارسیان هند بهعنوان نماینده انجمن بهبودسازی وضعیت زرتشتیان در ایران مامور شد درباره درستی خبرهایی که درباره زرتشتیان درون ایران به هند میرسید و وضعیت کلی آنان گزارشی را به انجمن ارائه نماید. وی در گزارشی که به سال ۱۸۵۴ به انجمن داد، شمار دقیق آنان را چنین گزارش کرد:
۶۶۵۸ نفر در یزد و روستاهای اطراف آن، فقط ۴۵۰ نفر در کرمان و حومه، ۵۰ نفر در پایتخت، یعنی تهران، و تعداد کمی هم در شیراز. این در حالیست که در همان دهه تعداد پارسیانِ بمبئی ۱۱۰، ۵۴۴ نفر (یعنی بیست درصد جمعیت شهر) برآورد شده بود، و نیز ۲۰۰۰۰ نفر در سورات و احتمالاً، ۱۵۰۰۰ نفر در بقیه گجرات و دیگر مناطق پراکنده در هند. او درین دوره نسبت بوضعیت نابهنجار زندگی زرتشتیان و بهعنوان نماینده پارسیان هند به ناصرالدین شاه قاجار شکایت برد. پارسیان هند برای بفرجام رسیدن درخواست هایشان جهت بهبود زندگی زرتشتیان، حکومت هند را تحت فشار گذاردند تا نسبت بشاه اعمال نفوذ کند. مانکجی همچنین بهمراه اکابر یا بزرگان پارسی دست بهکار بازسازی آتشکدهها و دخمههای ویران شده و هر آنچه توانستند برای تهیدستان انجام دادند و به تأسیس مدارس آموزش به سبک غربی برای زرتشتیان پرداختند و دیری نگذشت که بهکمک صندوقهای خیریه پارسی، در یزد و کرمان و بسیاری از روستاهای زرتشتی، مدارس ابتدائی تأسیس شد و به سال ۱۸۶۵ یک مدرسه کوچک شبانهروی هم در تهران گشایش یافت.
سرانجام با فشارهای پارسیان و پادرمیانی دولتِ هند و انگلیس، ناصرالدین شاه برخی قوانین را اصلاح کرد و زرتشتیان توانستند به امنیت و احترام بیشتری نسبت به عهد قدیم دست یابند. بطور کلی میتوان گفت نیم سده پس از برافتادن جزیه، از جنبههای گوناگون، عصر زرین زرتشتیان ایران بود. آنان پس از اینکه تعصبها کاهش یافت به شهرهای بزرگ تر مهاجرت کردند و با ایجاد مراکز دینی، آموزشی و اجتماعی هم اکنون در کنار دیگر هم میهنان به همزیستی مسالمت آمیز که در مزدیسنا سفارش شده ادامه میدهند.
منبع : ویکی پدیا
در دورانِ زندیه زندگی نسبتاً آرامی را به دلیل سیاست های میانه روانهٔ کریم خان زند سپری کردند اما با شوریدن آقا محمد خان قاجار بر زندیه، زندگی آنانی که در بیرون حصار شهر کرمان زندگی میکردند دوباره بخطر افتاد و آقا محمد خان بسیاری از آنان را بهمراه دیگر شهروندان کرمان به بهانه پناه دادن به لطفعلی خان زند از دم تیغ گذراند. در زمان قاجاریان نیز قوانینِ سختگیرانهای که از دوران صفویان برای مجبور کردن آنان به پذیرشِ اسلام پا برجا مانده بود همچنان بر آنان اعمال میشد. از جمله این قوانینِ سختگیرانه میتوان به دادنِ شغلهای پست به آنان، عدم اجازهٔ تجارت، عدم اجازهٔ مسافرت، عدم اجازه خروج از منزل در روزهای بارانی و... اشاره کرد. در دوره قاجار در یزد و کرمان که تجمع زرتشتیان آن دوران بیشتر در همین نواحی بود، متعصبان و اوباشان به یکسان، بر سر زرتشتیان میریختند و با آنان بدرفتاری میکردند و حتی برخی از ایشان را میکشتند و اموال آنها را میدزدیدند و بهویژه کتابهای آنها را میگرفتند و میسوزاندند. در این زمان هنوز مسافرت برای آنان ممنوع بود.
منبع : ویکی پدیا
در زمان صفویان شمار زیادی از آنان یا به پذیرشِ دین اسلام وادار شدند یا به نقاطِ مهجور و بیابانی همچون یزد و کرمان کوچانده شدند و یا کشته شدند. آنان در این دوره مجبور به پرداختِ جزیه بودند و قوانین سختگیرانهای بر علیه شان وضع شد که تا حدود چند سدهٔ پس از آنان نیز پا بر جا بود.در دوره شاه عباس حدود سه هزار خانواده از ایشان برای مشاغل مختلف به اصفهان آورده شدند و در پایان دوره صفوی شاه سلطان حسین صفوی فرمان به تغییر دین ایشان داد.شماری کشته شدند و شماری تغییر مذهب دادند و عده ای از آنان نیز به بیابانهای یزد و کرمان گریختند.
منبع : ویکی پدیا
مزدیسنا در زمان ساسانیان، بدنبال پیروزی های اردشیر بابکان دین رسمی ایران شدو فراوانیِ جمعیت مزدیسنان در زمان ساسانیان به بالاترین مقدار خود رسید.فعالیت های کرتیر موبدان موبد دوران ساسانی در این گسترش بی تاثیر نبوده است.او مبارزات خود علیه نصارا و برهمنان را در کتیبهٔ خود در نقش رجب بیان کردهاست.در دوره ی ساسانی آتشکده آذرگشسب در شیز آذربایجان از اهمیت وافری بهره مند شد و شاهان ساسانی همواره نذوراتی را پس از پیروزیهای خود به آنجا تقدیم مینمودند.در همان دوران مانی پیامبر دین جدید مانوی دین مانی که تلفیقی از مزدیسنا و مسیحیت بود را عرضه کرد که اگرچه بسرعتی فزاینده رو به گسترش داشت بشدت توسط شاهان و موبدان ساسانی مورد تاخت و تاز قرار گرفت و دستورات حکومتی بر ضد آن صادر شد.بعقیده مری بویس از اواسط دوران ساسانی دین رسمی تحت تاثیر راست کیشی زروانی قرار گرفت و عملا زروانی دین رسمی کشور گردید.در این دوره که روحانیون درباری به قدرت بسیاری رسیده بودند جنبش مزدکی پدید آمد که بطرز شدیدی سرکوب شد و قباد پادشاه ساسانی که از این جنبش برابری خواهانه استقبال کرده بود از مقام شاهی خلع گردید.بدنبال آن در زمان انوشیروان گزارش پهلوی اوستای مکتوب نوشته شد. پس از شکستِ این سلسله، میزان زرتشتیان رو به کاهش نهاد و آنها به دینهای دیگر و به ویژه اسلام گرویدند. گروهی از زرتشتیان نیز طی چندین سال به سوی کشور هندوستان مهاجرت کردند و جامعه پارسیان هند را تشکیل دادند.
منبع : ویکی پدیا
در زمان اشکانیان تلاشهایی در جهتِ بازآوری مزدیسنا انجام گرفت و سکههایی بنامِ ایزدان ضرب کردند و آتشکدههایی بوجود آوردند. از میانِ آنها آتشِ آذر برزین مهر در کوه ریوند سبزوار از اهمیت زیادی برخوردار بودهاست.در متون پهلوی آمده است که در دوره بلاش اشکانی اوستاهای تکه تکه شده پس از حمله ی اسکندر گردآوری و بازنویسی شد.از آنجایی که سیاست مذهبی اشکانیان منطبق بر اصل تسامح دینی بوده و در نگاشته هایشان چندان گرایش به مذهب خاصی را بیان نکرده اند اطلاعات امروزی از کیفیت دین در دوره مزبور چندان دقیق نیست.بدنبال همین شیوه زمینه برای فعالیت آزادانه عقاید گوناگون مذهبی در ایران پدید آمد و مسیحیان و گنوسیان و مهرپرستان آزادانه به تبلیغ دین خود میپرداختند.
منبع : ویکی پدیا
وضعیتِ زرتشتیان تا پیش از زمان اشکانیان به درستی معلوم نیست و منابع از میان رفتهاند. در مورد زرتشتی بودن هخامنشیان در بین دانشمندان اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی بر این نظر هستند که مزدیسنا از زمانِ هخامنشیان و از زمانِ داریوش بزرگ وجود داشتهاست و خدای خاندان هخامنشی دستِ کم از زمان داریوش، اهورامزدا بودهاست. در زمان پادشاهی اردشیر یکم در حدود سال ۴۴۱ پیش از میلاد، تقویم امپراتوری اصلاح شد و نامِ ماههای سال به نامهای ایزدان مزدیسنا نامگذاری شدند. میتوان گفت مزدیسنا در زمان هخامنشیان در حالِ پیشرفت در میان باورهای عامه مردم بودهاست اما با توجه به روایات مورخان یونانی و سنگنبشتههای باقی مانده از زمان هخامنشیان هم از نظر باورها و عقاید و هم از نظر مراسم و آیینها جهانبینی هخامنشیان با آئین کهن ایرانی مطابقت دارد، آیینی که در ضمن پرستش اهورامزدا، ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت نیز پرستش میشدند. این آیین به باورهای ودایی بیشتر از آیین زرتشت نزدیک است. آمدن صفت مزدیسنه (مزداپرست) که در پاپیروس های آرامی زمان هخامنشی آمده دلیلی بر زرتشتی بودن هخامنشیان نمیتواند باشد چنانکه ذکر نام اهورامزدا در سنگ نبشتهها نیز دلیلی برای این امر محسوب نمیشود. در سنگنبشتههای هخامنشی نه تنها به زرتشت بلکه به هیچ مطلب دیگری که بتواند این سنگ نبشتهها را رنگ زرتشتی دهد، اشاره نشدهاست.
این دین پس از هجوم اسکندر و کشته شدن موبدان برای مدت کوتاهی به خاموشی گرایید؛ چراکه در آن روزگار بیشترِ آثار دینی بشکلِ شفاهی و سینه به سینه انتقال مییافتند و روحانیان که با تکرار مستمرِ آنها منابع را در یاد داشتند بگونهای در حکمِ کتابهای زنده این دین بودند و با قتلعام آنها بسیاری از کتابهای باستانی مزدیسنا از بین رفتند یا ناقص شدند. از همین رو سنتِ زرتشتی، اسکندر را همواره با صفت گُجَسته یاد میکند. در متن پهلوی ارداویرافنامه گفته میشود که وی دستوران، داوران، هیربدان و موبدان بسیاری را کشت.
منبع : ویکی پدیا
از وحدت و اجتماع معنوی مزداپرستی شرق و غرب ایران اطلاعات دقیقی در دست نیست. مغان مردان دینی و روحانی هخامنشیان بودند. در مورد اینکه از چه زمانی تبلیغ دین زرتشتی در ری، پایگاه مرکزی مغان آغاز به فعالیت کرد، قرائن و شواهد روشنی موجود نیست. گمان میرود که دیرترین هنگام برای این رویداد هنگام بنیادگذاری دولت هخامنشیان بودهباشد. از دورهٔ پادشاهی کوروش سرزمینهای شرق ایران، به تابعیت شاهنشاهی هخامنشی درآمد. در این دوره قبایل زرتشتی مذهب به مراسم دینی خود عمل میکردند لیکن شاهنشاهان هخامنشی بر دین زرتشتی نبودند و موقعی که مغان به نشر آیین زرتشتی برخاستند، آن را با آیین کهن ایرانی درآمیختند.
شخص زرتشت و تعلیمات مغان بر روی افکار و اندیشههای یونانی تأثیری پرداخت که راست و واقعی بود اما نه یونانیان و سریانیها و نه نویسندگان ارمنی، هیچ یک از زرتشت اوستائی و از آیین او که در گاتهای اوستا بازگو شدهاست، آگاهی نداشتند. به احتمال زیاد آیین زرتشتی در آغاز یک نهضت محلی در ایران خاوری بودهاست که هنوز مرزهای آن مشخص نشدهاست. این آیین نو با مقاومت و مقابلهٔ شدید کیشهای رایج مواجه شده و برای مدتی دراز نتوانست به برتری و چیرگی کامل برسد و چون گسترش یافت، دگرگون شد. کیش زرتشتی با آیینهایی که در پی برانداختن آنها برخاسته بود، در آمیخت و مزدیسنا به گونهای بسیار متفاوت به ایران باختری رسید.
منبع : ویکی پدیا
واه مزدیسنا واژهای اوستایی است که از دو جزء ( مزدَ + یسنا ) پدید آمده است.مزده معنی خدای دانا یا سرور را میدهد و یسنا نیز به معنی ستایش و پرستش است و در مجموع معنی مزداپرستی یا خداپرستی میگیرد.این واژه بگونه مزدیسنی هم استعمال شدهاست.پیروان این آیین را نیز مزدیسنان یا خداپرستان مینامند.در برابر پرستش مزدا پرستش دیوان درگذشته مرسوم بوده که متون زرتشتی اینان را دیویسنان و مذهبشان را دیویسنی ثبت کردهاند.نامهای دیگری برای این دین وجود دارد که مصطلحترین آن در ایران دین زرتشتی است.در گذشته این دین بهدینی، مجوسی، گبری نیز نامیده شدهاست.در بیشتر زبانها نام این دین را به نام پیامبر دینافرین آن یعنی زرتشت منسوب مینمایند.
منبع : ویکی پدیا
دین زرتشتی یا مزدیسنا نامِ دینِ پیامبرِ ایرانی، اشوزرتشت اسپنتمان است. مزدَیَسنا صفت است و بمعنای پرستندهٔ اهورامزدا است. مزدا هم همان خدای یگانهاست. مزدَیَسنا ضدِ دیویَسنا است. دیویَسنا هم بمعنی پرستندهٔ دیو یا دَئِوَ میباشد و ضدِ آن واژهٔ وی-دَئِوَ یا ضدِ دیو است. مزدَیَسنا پیرامونِ ۱۲۰۰ (پیش از میلاد) تا ۱۰۰۰ (پیش از میلاد) از سوی پیامبر ایرانی، زرتشت اسپنتمان، پایهگذاری شد.
زرتشت به ویرایش و بازبینی کیش آئین کهن آریاییان پرداخت و بتدریج برای خود پیروانی یافت که پس از وی به مزدیسنان یا زرتشتیان شُهره شدند. در ادبیاتِ مزدیسنا نیز مزدیسن با گویشِ پهلوی، معادلِ دین آورده به زرتشت، راستی پرست و با صفتِ زرتشتی آمدهاست. همچنین به زرتشتیان بهدین نیز میگویند.
عناصرِ مزدَیَسنا یکتاپرستانهاند و از یکتاپرستی سرچشمه میگیرند. البته در برخی منابع از ایشان به نامِ دوگانهپرست هم یاد شده که بیشتر در اثر اشتباهی است که در شناختِ درستِ مزدیسنا و بر اساسِ برداشتهایی از دو کتابِ دینکرد و بندهشن انجام شده و مزدیسنان با زروانیان یکی پنداشته شدهاند زیرا اعتقاد به دوگانگیِ آفرینشی در میان زروانیان نیرومند است نه مزدیسنان. کتاب مقدس زرتشتیان اوستا است. از بخشهای گوناگون اوستا بخشی به نام گاهان (سرودها) سخنانِ شخص زرتشت بودهاست.
خدای نیکسرشت در کیش زرتشتی، اهورامزدا نام دارد که به معنی سرور دانا است و پرستیده میشود. برای اهورا مزدا در هرمزد یشت، در حدود شصت صفتِ نیک آورده شده و تقریباً همهٔ چیزهای خوب به وی منتسب شدهاست. بر اساسِ گاتها، اهورامزدا هم آفریننده روشنایی و هم تاریکی است. بر اساسِ کتابِ بندهشن که پس از ساسانیان نوشته شده، نیروی مخالفِ اهورامزدا و زایندهٔ بدیها را اهریمن (انگره مینیو) معرفی میکند که نص صریح گاتها است. در کیش زرتشتی، اهریمن هیچگاه توانِ ذاتی برای مقابله با قدرتِ اهورا مزدا را ندارد و رقیبی برای او نیست بلکه اهریمن همان اندیشهٔ بد است اما در باورِ زروانیان، اهریمن برادر و رقیبِ اهورا مزدا و پسر زروان و دارای هویتی جداگانه از اهورا مزدا است. زرتشتیان امروزی نیز خود را یکتاپرست میدانند و اهریمن را تنها نمادی تمثیلی از بدیها مینامند نه یک خدا.این شائبه احتمالا بدلیل تغییر مفهوم و ماهیت انگره مینو در دین مربوط می شود که این قطب مخالف سپنته مینو با اهریمن یکی گشته است.
منبع : ویکی پدیا
مهرپرستان در هنگامی که در مهرابه جمع میشدند گاوی را قربانی میکردند .گوشت این حیوان را کباب میکردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب میریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط میکردند و به آن آب حیات میگفتند. این آب مقدس را در جامهای مخصوص به نام دوستکامی میریختند و حاضران آن را به همراه کباب و نان میخوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر میخواندهاند. در مهرابهها شمع و آتش روشن میکردند که نماد مهر بود.
مهرابهها
به پرستشگاههای مهرپرستان مهرابه گفته میشود. که از دو واژه «مهر» و «آبه» ساخته شدهاست. آبه به معنی جای گود است.ساختمان مهرابهها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شدهاست. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بودهاست. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.روشنی مهرابه از روزنههای کوچک سقف و یا پنجرههای باریک تامین میشد، به طوری که فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
ادامه مطلب ...
1- کلاغ
اولین مرحله از مراتب مهرپرستی است. پیام آور از جهان بالا میباشد. در هنگام مراسم نقاب کلاغ بر چهره میزده یا تقلید کلاغ میکردهاست. علامت مخصوص او چوبی است که دو مار به دور آن چنبره زدهاند. عنصر هوا عنصر مخصوص کلاغ بودهاست.این مرحله مربوط به خدمه بوده و کسانی که تازه وارد بودند باید مدتی به عنوان خدمتکار مشغول میشدند.
ادامه مطلب ...
آیین مهری آیین سربازی است. راستگویی و درست پیمانی از مهمترین مشخصههای این آیین است. آیین مهری بیش از هر آیینی به زنان اهمیت میدهد.
مهری شدن چگونه بود؟
نوچه که میخواست به سلک مهریان در آید باید از آزمایشهای بسیار دشواری سربلند بیرون میآمد. نوچه را ابتدا به مهیار میسپاردند و او مطالب کلی را به نوآموز آموزش میداد. اما ابتدا باید سوگند میخورد که اسرار را بر هیچ کس فاش نکند. بعد او را خالکوبی میکردند (دست و پیشانی) تا به عنوان برادر و یار دیگر مهریان شناخته شود. قبل از خالکوبی آزمایشهای زیادی انجام میشد.
آزمایشهای مهریان
چشمان نوآموز را میبستند مهیار نوآموز را به جلو میراند سپس ناگهان او را هل میداد و شخص دیگری قبل از زمین خوردن او را در آغوش میگرفت که به این شخص ناجی گفته میشد.
در منابعی گفته شده که مچ دو دست نوچه را با روده مرغ میبستند سپس آنها را درون برکه آبی میانداختند شخصی با شمشیر روده را پاره میکرد که همان ناجی بود. ترساندن نوچه، خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخ زده، روزهداری از دیگر آزمایشها بودهاست. به قولی نوچه باید چهل آزمایش را پشت سر میگذاشت تا به سلک مهریان درآید. بعد از انجام این آزمایشها، نوچه درون آب میرفت و هنگام بیرون آمدن میگفتند که حیاتِ دوباره پیدا کردهاست. سپس قسم میخورد و خالکوبی میکرد. هنگام قسم خوردن، نوچه دست راست را بلند میکرد.
پلههای تشرف در آیین مهر
بعد از این که نوچه وارد جمع مهریان میشد مقامهای مختلفی وجود داشت که باید پله پله طی میشدند .
منبع : ویکی پدیا
اسطوره مهر
در اروپا بسیاری
از خدایان محلی را همدم مهر دانستهاند و اساطیر محلی را به افسانه مهر پیوند زدهاند.
آفرینش
در باره آفرینش در آیین مهر بسیار گفتهاند ولی مهر ایزد آفریننده نبودهاست. شکل قدیمی مهر در زبان اوستا میثر و در زبان رایج قبل از آن یعنی پهلوی میتر و در زبان کهنتر از همه اینها یعنی سانسکریت میترا است.
زادروز مهر
شب یلدا شب تولد مهر بودهاست در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیر و کمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کرهای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفتهاست.
مبارزه با گاو
میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر میکند و بر شانه میاندازد و به غار خود میبرد. در برخی جاها او پیروزمندانه سوار بر گاو میشود و به سمت غار حرکت میکند. این گاو آبی رنگ بودهاست.
قربانی کردن گاو
پس از رسیدن به غار، میترا گاو را بر زمین میزند و بر پشت آن مینشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو میکند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو میآیند و عقرب برای این که بیضهٔ گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که میخواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در میآیند.این گاو گاوی است که اورمزد خدای بزرگ آفریده تا بدینوسیله فر ایزدی خود را به فرزندانش منتقل کند. در روایات و متون کهن ایرانی آمدهاست که میترا پس از قربانی کردن گاو از آنجا که او ایزد لطف و رحمت است سهم خود از خون گاو (فر اورمزدی ) را به روی زمین میپاشد و از آن نوروز و رستاخیز طبیعت پدید میآید.
تندیس میترا در حال قربانی کردن گاو نر، موزه بریتانیا لندن
ادامه مطلب ...
پیش از زرتشت
پیش از زرتشت پیامبر باستانی ایران (دست کم ۶ قرن پیش از میلاد)، ایرانیان دینی چندایزدی داشتند و مهر یا میترا گرانقدرترین ایزد آنان محسوب میشد. او خدای پیمان و تعهد و سرسپردگی متقابل بود. در لوحی به خط میخی متعلق به پانزده قرن پیش از میلاد که شامل پیماننامهای بین هیتیها و میتانیها میباشد، به میترا سوگند یاد شدهاست.
مادها
در زمان مادها زردشت از میان ایرانیان برخاست و به دین و آئین کهنی که از زمانهای پیش میان این قوم معمول بود خرده گرفت و راه و روشی نو در پرستش خداوند بنیاد کرد. این دین خاص ایرانیان بود و تا غلبه اسلام در سراسر ایران رواج داشت.فرهنگ معین در مورد دین مادها چنین میگوید: از مذهب ماد نیز اطلاع درستی در دست نیست ولی از تصویر برجستهای که در «قیزقاپان» از دوره ماد پیدا شده و آن پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش نشان میدهد، برمیآید که مادها هم میتراپرست و آتشپرست بودهاند و اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد که زردشت از کنار دریاچه «چیچست» برخاسته باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند.
هخامنشی
کیش شاهان هخامنشی از دوران داریوش کبیر به بعد، زرتشتی بودهاست، با این حال، داریوش و جانشینانش قصد ایجاد شرایط سیاسی سختگیرانه برای از میان بردن باورهای قدیمی که همچنان نزد بسیاری از نجیبزادگان محبوب بود را نداشتند. بدینسان آیین زرتشت، رفتهرفته با عناصر آیین چند ایزدی قدیم در هم آمیخت و یَشتهایی در ستایش ایزدان کهن سروده شد. یشتی در اوستا به نام مهریَشت به مهر یا میترا اختصاص داده شدهاست که در آن مهر، ایزدی نظارهگر بر همه چیز و روشنایی آسمانی، نگاهبان پیمانها، محافظ نیکوکاران در این گیتی و پس از آن و بالاتر از هر چیز، دشمن بزرگ اهریمن و تاریکی و خداوند نبرد و پیروزیها تصویر شدهاست.در آیین مختلط دوره موخر سلسله هخامنشیان، جنبه زرتشتی به وضوح بر جنبه دگرکیشی آن چیرگی یافته و دیگر از قربانیکردن گاو که پیروان زرتشت از آن نفرت داشتند، یادی نمیشود.
نقشی از تاق بستان در کرمانشاه ایران. در این نقش شاه ساسانی شاپور دوم در میان و در سمت راست وی اهورا مزدا که حلقهٔ فر ایزدی را به منظور تاجگذاری به او میدهد، بر روی دشمنی به خاک افتاده (یولیانوس امپراطور روم) ایستادهاند. درسمت چپ شاه، میترا یا مهر، که پیکانهای نوری همچون خورشید از سر او در تمامی سمتها پراکنده شده، شاخهای از نبات که «برسم» نام دارد را در دست گرفتهاست و بر روی گل نیلوفری ایستادهاست.
ادامه مطلب ...
مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم، آیینی رازآمیز بود که بر پایه پرستش مهر (میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد.این آیین بعدها دگرگون شده و به سرزمینهای امپراطوری روم برده شد و در طول سدههای دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین محو شد، اما تاثیری بهسزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت.
منبع : ویکی پدیا