فرخنده باد این شب باستانی،که باز می آید از کوچه ها، زمستانی
زمستانی که می دهد نویدی نو،شادباشید که نزدیک است بهار جاودانی
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میدارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.
ادامه مطلب ...
امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته است و کریسمس به عنوان آمیزهای از جشنهای ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.
ادامه مطلب ...
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
ادامه مطلب ...
«یلدا» واژهایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی که از شاخههای متداول زبان «آرامی» است. زبان «آرامی» یکی از زبانهای رایج در منطقه خاورمیانه بودهاست. برخی بر این عقیدهاند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته میشده، وارد زبان پارسی شدهاست.
واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال دی ( دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود.
واژه دی dey از day پهلوی و از dadhva اوستایی آمده است که به معنی خداوند و آفریدگار است و این واژه با day انگلیسی که خود از daeg و tag ژرمنی متقدم آمده است مرتبط نمی باشد.
ماه دی در تقویم مذهبی ایران باستان آغاز سال نو مذهبی بوده است. چنان که میراث آن از راه میترائیسم به مسیحیت و تقویم امروزی نیز رسیده است.
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند.
این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
منبع : ویکی پدیا
ناحیه آذَربایجان که امروزه به این نام شناخته شده است، در پارسی میانه آتورپاتَاکان و در فارسی قدیم آذَرباذَگان و آذَربایََگان، ارمنی اَتْرَپَتَکَن و سریانی اَذُربایْغان نامیده میشد— نام ایالتی از ایران که آن را آذر و آذرباد و آذربادگان و آذرباذگان و آذربایگان و آذربیجان و اَذْرَبیجان (طبق معجمالبلدان) نیز نامند. به طور کلی به سرزمینی گفته میشود که از شمال به رود ارس، از جنوب به استانهای کردستان و زنجان، از شرق به استان گیلان (کوههای تالش و مغان) و از غرب به مرزهای ترکیه و عراق محدود میشود و نزدیک به 100,000 کیلومتر مربع مساحت دارد. در گذشته این نام به سرزمینی گفته میشده است که از شمال به اران، و از جنوب غربی به آشور و از مغرب به ارمنستان و کردستان ترکیه، محدود میشده است. و پایتخت آن شهر گنجک بوده است در تخت سلیمان در جنوب شرقی مراغه و عرب آن را کزنا و یونانیان گازا مینامیدهاند.
از لحاظ تقسیمات سیاسی در سال ۱۳۱۶ خورشیدی استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی به عنوان منطقهٔ آذربایجان شناخته شدند. در این تقسیمبندی استان اردبیل که در سال ۱۳۷۲ خورشیدی تأسیس شده است، جزء استان آذربایجان شرقی بوده است. هم اکنون نیز استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل بهعنوان منطقهٔ آذربایجان شناخته میشوند.
آذربایجان از سمت شمال به جمهوری آذربایجان و ارمنستان، از سمت جنوب به استانهای کردستان و زنجان، از سمت شرق به استان گیلان و از سمت غرب به ترکیه و عراق محدود شده است. این منطقه از مناطق صنعتی، ترانزیتی، راهبردی و مرزی ایران است و منطقهای کوهستانی و نسبتاً پربارش میباشد .
منبع : ویکی پدیا
آتروپات یا آتورپات (به معنی آذربد یا نگهبان آتش یا نگهبانی شده توسط آتش ) ساتراپ ماد، فرمانده نیروهای ماد و آلبانی و ساکاسنس در نبرد گوگامل در سال ۳۳۱ پیش از میلاد مسیح . او تا مرگ داریوش سوم در سال ۳۳۰ پیش از میلاد به او وفادار مانده بود و بعد از مرگ داریوش سوم به اردوگاه مقدونیه ای ها پیوست . اسکندر بعد از گذر از اکباتان (همدان) در ابتدای همان سال فرمانروایی ماد را به اکسیدَتِس واگذاشت . اما در سال ۳۲۷ یا ۳۲۸ پیش از میلاد اکسیدَتِس - که دیگر به وفاداری اش اعتماد نداشت - را عزل و دوباره آتروپات را به فرمانروایی آن سرزمین گماشت . آتروپات بریاکسِس شورشی شکست خورده از استان آتروپاتکان را در سال ۳۲۴ یا ۳۲۵ پیش از میلاد در پاسارگاد به اسکندر تحویل داد . او به اندازه ای در نظر اسکندر مقام و منزلت یافت که مدتی بعد دخترش با رازدار اسکندر –پردیکاس- ازدواج کرد . او آخرین دیدارش را با اسکندر در ماد به سال ۳۲۳ یا ۳۲۴ پیش از میلاد انجام داد.
بعد از مرگ اسکندر در ۳۲۴ پیش از میلاد، در تقسیم اراضی توسط بابِل، ساتراپی ماد به دو قسمت تقسیم شد بطوری که ماد کوچک (قسمت شمال غربی ) به آتروپات و ماد بزرگ (قسمت شرقی) به پیثو واگذار شد . سرانجام آتروپات از تابعیت فرماندهان مقدونیه ای سرباز زد و ساتراپی او، کشوری مستقل شد . از آن پس این قسمت از ماد به عنوان ماد آتروپاتنه یا اختصار آتروپاتنه شناخته شد همان گونه که در زبان ارمنی آترپاتاکان، در زبان پارتی و پارسی میانه به آتورپاتکان، بعد ها آذوربادگان، در فارسی نوین آذربایجان نام گرفت