<<تاریخ فراموش شده ایران>>

تاریخ ما حکایت طولانی انسان هاست

<<تاریخ فراموش شده ایران>>

تاریخ ما حکایت طولانی انسان هاست

یادمان باشد!

امروز صبح در آن هنگام که آفتاب تابان سرزمین ایران در تلاطم بین طلوعی دوباره و پایان شبی همچون شبهای دگر سر زبالین خود بیرون می آورد، میلیونها نفر در انتظار یک لحظه بودند!خیلی ها توانستند این لحظه تاریخی را مشاهده کنند و خیلی ها به انتظار انتشار این خبر در دنیای اینترنت و جراید رو به فردا نشستند.اما این چه مقالی بود که اینقدر مهم می نمود؟! آیا دریافت یک جایزه هنری اینقدر می تواند غرور آفرین و مهم جلوه کند که خواب را از چشمان میلیونها نفر برباید و آنها را در انتظاری شیرین و بس طولانی فرو برد؟!

شاید دریافت جایزه اسکار توسط کارگردان باسواد و با شعور ولی در عین حال بی ادعا یعنی اصغر فرهادی بسیار بسیار مهم و باارزش باشد،اما همه ما می دانیم که منتظر چه بودیم،هیچ کس برای دیدن این جایزه در دستان اصغر فرهادی شب را بیدار نمانده بود چون ایمان داشتیم که اصغر کاری کرده کارستان و این اسکار همانند تمامی جوایزی که در این یک سال درو کرده مال اوست!!!ما منتظر نطق تاریخی او بودیم،ما منتظر به احتزاز درآمدن پرچم تاریخ،فرهنگ و هنرمان توسط پرچمدار امروزمان در این عرصه بودیم،ما منتظر بودیم تا اصغر بگوید ای مردم گیتی من همان ایرانی هستم که با اینکه می دانید چه پیشینه تاریخی و فرهنگی و هنری غنی دارم اما همه تان مرا فراموش کرده اید و یادتان رفته که هنوز هم بر سر در سازمان مللتان شعری از شاعر سرزمین من نقش بسته،یادتان رفته که اولین منشور حقوق بشر را در دورانی که حتی ساده ترین مسائل غیر قابل حل بود،پادشاهی بی ریا و عاری از هر نوع غرور و تکبر برای اینکه برادری و برابری را به جهانین آرمان دهد در سرزمین من به رشته تحریر درآورده است.یادتان رفته که نام سرزمین من ((ایران)) در کلمه هم یعنی سرزمین جوانمردان!!!اما چرا یادتان رفته؟


ادامه مطلب ...

روز جهانی زبان مادری

روز 21 فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده‌است. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان مادری اعلام کرد.متاسفانه این روز در تقویم رسمی ایران حذف شده است.

منبع : ویکی پدیا

کلمه ایران و ریشه آن

واژه­‌ی ایران در فارسی باستان (Airya) و در فارسی میانه به شکل اران (Erān) بوده، و برگرفته از شکل‌ قدیمی Airya Nama و به معنای سرزمین مردمان اصیل است. و نیز در زبان سنسکریت اریه (Ariya) به معنی سرور و مهتر و آریکه (Aryaka) به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به‌زبان اوستایی ائیرین (Airyana) و به‌زبان پهلوی و فارسی دری ایر خوانده می‌شود و ایرج به‌زبان آریایی "Arya" است.

ایر در واژه به‌معنی آزاده و جمع آن ایران به‌معنی آزادگان است.نام ایران در لغت به معنی سرزمین آریاییان است و مدت‌ها قبل از اسلـام نیز نام محلی آن نیز ایران، اران، یا ایرانشهر بود.

 البته از 600 سال پیش از میلـاد تا 1935 در عرصه بین‌المللی با نام پرشیا شناخته میشد که در سال 1935 با درخواست رسمی رضاشاه پهلوی همان نام بومی کشور (ایران) در عرصه بین الملل همـ مورد کاربرد قرار گرفت.

 نام پرشیاً همچنان در زبان‌های اروپایی به دلیل سابقه تاریخی - فرهنگی اش مصطلح است اما در اخبار سیاسی بیشتر از نام ایران استفاده می‌شود.
منبع :regardhost.com

یلدایتان شاد

فرخنده باد این شب باستانی،که باز می آید از کوچه ها، زمستانی

زمستانی که می دهد نویدی نو،شادباشید که نزدیک است بهار جاودانی


جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

ادامه مطلب ...

تأثیر یلدا در جشن‌های دیگر اقوام

  امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشته‌ است و کریسمس به عنوان آمیزه‌ای از جشن‌های ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد.

ادامه مطلب ...

پیشینهٔ جشن شب یلدا

  یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

ادامه مطلب ...

درباره واژه یلدا

«یلدا» واژه‌ایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی که از شاخه‌های متداول زبان «آرامی» است. زبان «آرامی» یکی از زبان‌های رایج در منطقه خاورمیانه بوده‌است. برخی بر این عقیده‌اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته می‌شده، وارد زبان پارسی شده‌است.

واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی ( دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

واژه دی dey از day پهلوی و از dadhva اوستایی آمده است که به معنی خداوند و آفریدگار است و این واژه با day انگلیسی که خود از daeg و tag ژرمنی متقدم آمده است مرتبط نمی باشد.

ماه دی در تقویم مذهبی ایران باستان آغاز سال نو مذهبی بوده است. چنان که میراث آن از راه میترائیسم به مسیحیت و تقویم امروزی نیز رسیده است.

منبع : ویکی پدیا

شب یلدا

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.

این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

منبع : ویکی پدیا

یادگاری از کوروش کبیر

ایستاده بمیرید بهتر است تا روی زانوانتان زندگی کنید


امضاء : بابره

یادداشت

با درود بر تمامی دوستان گرامی

آنهایی که علاقمند به مطالعه در مورد کوروش کبیر , منشور کوروش و سایر مطالب مرتبط با کوروش می باشند به آدرسهای زیر مراجعه نمایند:


1 - درباره کوروش کبیر : موضوعات - تاریخ سازان

2 - درباره منشور کوروش کبیر : موضوعات - تاریخ ایران پیش از اسلام - هخامنشیان - منشور حقوق بشر کوروش

3 - درباره هخامنشیان : موضوعات - تاریخ ایران پیش از اسلام - هخامنشیان


امضاء : بابره

امروز روزی دگر است

با درود بی کران بر روح مردان و زنان پاک دیار ایران زمین و با آرزوی سربلندی و سرافرازی برای تمامی دوست داران سرزمین مادری که هم دین و هم ایمان ما , هم عهد و هم پیمان ما , هم شعر و هم سامان ما در نام ایران خفته است.امروز سالروز میلاد  شخصی است که تمام جهان به وجودش می بالد و تمامی مردمان دنیا آرزوی این را دارند که کاش وی جزئی از تاریخ آنها بود که مرد بود و مردانه زیست و مردانه دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.او شاید تنها کسی بود که در آن روزگاران کهن هیچگاه اسیر جلای قدرت نشد و پایه های قدرت خود را بر مبنای ظلم و فجور بنا نکرد , در هیچ گذرگاهی عابری را نیازرد و بنده گان خداوند را نه بنده گان خویش که بنده گان پروردگار دید و حقوق بشر را نه مانند سیاستمداران امروز جهان که فقط در شعار محترم می دارند, در تمامی مراحل زندگی خویش با تمام وجود محترم شمرد و بدان به معنای واقعی کلام عمل کرد.او تنها کسی بود که تخت شاهی را از روی دوش مردمان برداشت و در کنار آنها و قدم به قدم آنها انسانیت را برایشان معنی کرد.چنان که وقتی سرزمینی را فتح می کرد مردمانش خداوند را شاکر می شدند که عدالت به سرزمین آنها هم رسیده و روی خوش زندگی به آنها خندیده است.کوروش کبیر پادشاهی بود بی ریا و تمامی دغدغه های صادقانه او در تلاش برای انتشار عدالت و مهرورزی به جهانیان خلاصه می شد.شاید تنها پادشاهی بود که در تمامی کتب آسمانی به نحوی از او یاد شده.زیرا بنده مقبول خداوند بود و تمامی ده فرمان پروردگار خویش را با گوش جان و تن شنید و بدانها عمل کرد.همانگونه که در تاریخ مان شاهان ظالم و بی شرم را می شناسیم و از آنها به زشتی یاد می کنیم آرزومندم که از کوروش و تمامی شاهان عادل هم به نیکی یاد کنیم و آنها را به عنوان سرمایه های واقعی مان به جهانیان بشناسانیم(گر چه جهانیان بیش از ما از کوروش می دانند).تنها راه ما برای اعتلاء و پیشرفت, تکیه بر داشته هایمان است,تنها با میراث کهن خود و با بهره گیری از تجارب گرانبهای ایران زمین است که خواهیم توانست در جهان بی رحم امروز فرهنگ اصیل و باشکوه خود را نجات داده و از آن برای سرافرازی خاک پاکمان بهره جوییم.با فراموش کردن گذشته خویش فقط و فقط به خودمان ظلم می کنیم و اسیر فرهنگ های هر چند محترم اما به نسبت کم رمق تر شرق و غرب می شویم و داشته هایمان را از بیگانگان می آموزیم به شکلی حقیرتر و بی مقدارتر.باشد که در این روزگاران سراسر رنج و محنت که شرق و غرب و شمال و جنوب این کره خاکی سراسر گرفتار جنگ بین فقیر و غنی است با بهره گیری از تاریخ فراموش شده مان بذر صلح و آشتی و  مردانگی و مروت را که یادگار پدرانمان همچون کوروش است در خاک خسته جهان پاشیده و دنیا را از این نامردمی برهانیم.

امضاء : بابره

سالروز کوروش کبیر

امروز 7 آبان سالروز جهانی بزرگداشت 

کوروش کبیر

, بنیانگذار عدالت و مردانگی است.



شاید نام تو را از کتابهای مدارس حذف نمایند ولی این را بدان که "افتخار ما به تو بی انتهاست"


امضاء : بابره

موسیقی دانان بزرگ ایرانی در عربستان و دستگاه امویان

نشیط فارسی : ازاستادان نامی موسیقی و از خوانندگان و نوازندگان نامی سده نخست اسلامی است. نشیط در روزگار عبدالله بن جعفر (عبدالله بن جعفر بن عبدالله بن ابی طالب) یا در زمان خلافت عبدالملک اموی به مدینه رفت. سرودهای پارسی میخواند. عبدالله او را موردتوجه قرار داد و به عنوان برده خریداری کرد نشیط بنا به تمایل عبدالهس بن جعفر که از بزرگان قریش بود غنای عربی را از «سائب خاثر» فراگرفت و در این فن نیز استاد شد و شماری از موسیقیدانان عرب نزد او به آموختن موسیقی پرداختند.(از جمله ابن سریج، معبد، جمیله و عزة المیلاء)


مسلم بن محرز: ابن محرزاصلا ایرانی بود و پدرش پرده دار کعبه بود. او از موسیقی دانان به نام دوره بنی امیه است. در زمان هشام بن عبدالملک می زیست و در موسیقی ایرانی و رومی استاد بود، وی موسیقی ایرانی را در مکه و مدینه نشر داد. ابوالفرج اصفهانی در نسک «اغانی» گوید : " وزن رمل (وزن سه ضربی و در عروض چهار بار فاعلاتن در هر بیت است.) را که آهنگ ضربی تندی بود، او ساخت و نخستین کسی است که در بحر رمل تغنی کرده است." او نخستین مکتب علمی را در موسیقی به وجود آورد و آوازها را به طور درست تنظیم نمود و خود روشی در موسیقی به وجود آورد و به درست نمودن و تکمیل آن پرداخت. برای چامه های (اشعار) عربی آهنگ ساخت و موسیقی عرب را دگرگون کرد. کوششهای او در موسیقی عرب و بنای آن براساسی درست، سبب شد که او ار «صناع العرب» لقب دادند. از جمله کارهای او تشکیل دسته های دختران خواننده بود (تشکیل این چنین دسته هایی در زمان ساسانیان نیز در ایران معمول بوده است.). دسته ای از 50 دختر خواننده تشکیل داد که در راس آنان جمیله، زن موسیقیدان نامی آن دوره، آهنگ اصلی را می خواند. هنگامی که «فضل بن یحیای برمکی» از یکی از استادان موسیقی پرسید که : بالاتر از همه موسیقیدانان کیست؟ او در پاسخ گفت : ابن محرز. اسحاق موصلی، خواننده و موسیقیدان نامی دوره عباسی، پیوسته می گفته فحول موسیقیدانان، ابن سریج و پس از او ابن محرز بوده است. ابن محرز به اندازه ای در موسیقی توانمند و در هنر خود نامی و برتر بود که اگر آهنگ دیاری میکرد بازار موسیقیدانان آن دیار کساد میشد و به عناوین مختلف در بازگرداندن او می کوشیدند. گویند وقتی آهنگ عراق کرد «حنین بن حیری» در قادسیه از او پرسید : در این سفر چه نفعی در نظر گرفته ای؟ گفت : هزار دینار. وی پانسد دینار به او داد و از او درخواست کرد که بازگردد او نیز چنین کرد.


یونس کاتب: یونس بن سلیمان بن کاتب شهریار، ملقب به ابوسلیمان از نسل هرمز، از نخبه های موسیقیدان دوره خود بود و افزون بر موسیقی در شعر مقام استادی داشت و در دوره بنی امیه در دیوان مدینه کاتب و نویسنده بود، گاهی هم به کار بازرگانی می پرداخت. یونس موسیقی را نزد استادان فن مانند ابن سریج و ابن محرز و «معبد» و دیگر موسیقیدانان آن دوره فراگرفت و شاگرد برتر معبد بود. نوشته اند نخستین نسک موسیقی را پس از اسلام یونس نوشته و نسک او مورد اعتماد و استشهاد اهل فن بود. ابن ندیم نویسنده نسک «الفهرست» می نویسد : " یونس کاتب نسکهای نامداری درباره موسیقی و موسیقیدانان نوشته و از آنجمله سه نسک است : «مجرد یونس» ، «القیان» و «النغم». ولید بن یزید از خلفای اموی که خود از موسیقیدانان بود و در این فن ابتکاراتی از خود داشت بنا به سابقه ای که از آوای یونس داشت او را به دربار خویش دعوت کرد و او را در سلک مغنیان و ندیمان و نزدیکان درگاه خویش قرار داد.


سائب خاثر: اصلا ایرانی و پدرش بشاء از بردگان آزاد شده بود. سائب مانند نشیط فارسی از غلامان عبدالله بن جعفر بن ابی طالب بود. سائب به دستور عبدالله بن جعفر آواز عربی را از نشیط فارسی که تازه به مدینه آمده بود آموخت. نخست آواز را بدون همراهی ساز می خواند و ضرب آن را با چوبی که روی زمین می نواخت نگاه میداشت. سپس عود آموخت و نخستین کسی است که در مدینه عود ساخته و نواخته است. نویسنده اغانی می نویسد : او نخستین کسی است که همراهی ساز را با آواز در میان اعراب معمول داشت. سائب خاثر تحت تاثیر نشیط و آهنگهای ایرانی او نخستین آهنگ عربی را به نام «ثقیل» با قاعده های درست و میزان ملایم ساخته است. این موسیقیدان استاد و بنام ایرانی در زمان نخستین خلفای بنی امیه می زیسته و در دستگاه معاویه و یزید راه یافته برای آنان خوانندگی کرده است. سائب خاثر شاگردان بسیاری تربیت کرد و تربیت شدگان و و دیگر استادان موسیقی ایرانی در کشورهای عربی آواز را بدون انحراف از اصول ایرانی آن در میان عرب رواج دادند و برخی از خوانندگان نامی عرب نیز شاگرد او بوده اند، مانند : عزة المیلاء.


بنابر آنچه گذشت بنیان و پایه موسیقی عرب به دست ایرانیان گذاشته شد. و از سده دوم هجری بیشتر موسیقیدانان بزرگ در میان عرب، ایرانی و ایرانی نژاد بوده اند، ولی به شوندهایی که خواهیم گفت ملتهای غیرعرب از جمله ایرانیان برای رهایی از توهین و آزار که اعراب نسبت به آنان روا میداشتند اقدام به گزینش نام و اختیار کردن نام و کنیت عربی کرده و به وسیله «حلف» یا «ولاء» خود را از کینه عرب دور نگاه داشتند و پژوهندگان تاریخ در نژاد و تبار آنان دچار اشتباه شده اند.

منبع : ویکی پدیا

موسیقی‌دانان بعد از اسلام

در ایران بعد از اسلام با اینکه موسیقی در اسلام نهی شده بود، با این حال دانشمندان اسلامی و موسیقی‌دانان بزرگ ایرانی درباره هنر موسیقی کتاب‌ها و نگارش‌هایی دارند.


اسم

سال وفات (قمری)

کتاب

توضیحات

نشیط فارسی

۸۰ هجری

 

از پیشگامان و سازندگان موسیقی عربی در قرن اول هجری بوده است.

ابراهیم موصلی(ارگانی)

۲۳۵- ۱۲۵ هجری

 

و پسرش اسحق موصلی متولد شهر ارگان فارس عود نواز بودند. ابراهیم شعر عرب را به آهنگ ایرانی آراست، گویند او نهصد نغمه موسیقی ساخته و پسرش نیز نوشته‌هایی در باب اصول موسیقی نگاشته که امروزه چیزی در دست نیست.

زریاب

۲۴۶ هجری

اوفی الاغانی

یکی از موسیقیدان های ایرانی و شاگرد اسحق موصلی بوده و یکی از برجسته‌ترین خوانندگان و موسیقی‌دانان و نوازندگان عود در زمان هارون الرشید بود. یکی از آثاراست.

ابوالعباس سرخسی

۲۸۶ هجری

کتاب الموسیقی الکبیر و کتاب الموسیقی الصغیر

یکی از نویسندگان ایرانی و از مردم سرخس بوده

ابوبکر زکریای رازی

۳۱۳هجری

فی الجمل الموسیقی

دانشمند بزرگ ایرانی که در ری به تحصیل علوم گوناگون زمان خود می‌پرداخت و درباره موسیقی کتاب را نگاشته است وی در جوانی عود می‌نواخت.

ابن خردادیه

۳۰۰ هجری

آداب السماع، طبقات المغنین (درباره خوانندگان) و رساله‌ای درباره سازهای زمان ساسانی

جغرافیدان ایرانی بوده و نیایش زرتشتی بوده‌اند

ابونصر فارابی

قرن سوم و چهارم

الموسیقی الکبیر و المدخل الی صناعته الموسیقی و الموسیقی

بزرگ‌ترین دانشمند قرن سوم و چهارم هجری است و در تمام علوم زمان خود استاد بود و او را معلم ثانی بعد از ارسطو می‌دانند. فارابی موسیقی را در بغداد آموخت و سماع طبیعی ارسطو را چهل بار خوانده است و سازی شبیه قانون نیز ساخته است

ابوعبدالله خوارزمی

۳۷۰ هجری

مفاتیح العلوم

از اصول موسیقی و ابزار و سازها در کتابش گفته است

رودکی

۳۲۹ هجری

 

شاعر نامدار و موسیقیدان بزرگ ایرانی که چنگ نیکو می‌نواخت.

ابوعلی سینا

۳۷۰-۴۲۸ قمری

المدخل الی صناعته الموسیقی

دانشمند برجسته ایرانی معروف به شیخ الرئیس در زمان سامانیان می‌زیسته. او در حدود ۱۰۰ کتاب در رساله نوشته است و در بخشی از موسیقی سخن گفته است

صفی‌الدین ارموی

۶۱۳ هجری

الادوار و شرفیه درباره پرده بندی عود و گام‌های موسیقی

یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی است که در ارومیه به دنیا آمد. عود نواز چیره دستی بود

قطب الدین محمود شیرازی

۷۱۰ هجری

دره التاج

رساله او در تاریخ موسیقی ارزش زیادی دارد.

جرجانی

۸۱۶ هجری

مقالید العلوم

شهرت جرجانی بیشتر در علوم ادبی و حکمت است

عبدالقادر مراغی

۸۳۸ هجری

مقاصد الالحان و جامع الالحان

نقاش و خوش‌نویس و عود نواز ماهری بوده است.

احمد المسلم الموصلی

۱۱۵۰ هجری

النفی فی فن الموسیقی

یکی از موسیقیدان های ایرانی است


موسیقی ‌دانان ایران باستان

مشهورترین موسیقیدان های دوران قبل از اسلام به شرح زیر بودند:

    باربد

    سرکش

    رامتین

    بامشاد

    آفرین

    نکیسای چنگ نواز

باربد برای هر روز هفته نوایی ساخت که به هفت خسروانی معروف است. همچنین برای هر روز ماه سی لحن یا سی دستان و برای ۳۶۰ روز سال غیر از پنجه دزدیده، ۳۶۰ آهنگ یا ۳۶۰ دستان را ساخت. آهنگ جامه دران که در ردیف موسیقی ایرانی است از ساخته‌های نکیسا است که با چنگ نواخته است. دستان دیگری به نام دستگاه راست است که باربد آن را ساخت و امروز جز دستگاه‌های هفت‌گانه موسیقی ایرانی است، همچنین باید به آهنگ‌ها و دستان نوروز بزرگ، آرایش خورشید، ماه بر کوهان (ماه بالای کوهسار)، کین ایرج، سوگ سیاوش و گنج باد، گنج کاووس، تخت تاقدیس، فرخ روز، سوگ شیدیز و باغ شیرین اشاره کرد.

منبع : ویکی پدیا

تاریخچه موسیقی سنتی ایران

در ایران باستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشید گروهی به نواختن طبل و کوس و کرنا می‌پرداختند. در اوستا بخش یسنا ها آمده که پزشکان بیماران خود را با موسیقی ایرانی درمان می‌کردند. در آن دوران سه نوع موسیقی آئینی (دینی)، بزمی و رزمی مرسوم بوده است، همچنین در جشن‌های طبیعت و روزهای تاریخی و ملی نواها و موسیقی ایرانی ویژه‌ای اجرا می‌شد. در دوران هخامنشیان سرودها و ترانه‌هایی به نام هوره در جنگ‌ها و جشن‌ها اجرا می‌کردند که امروزه در ایلام و سرزمین‌های غرب ایران با همین نام رایج است. در دوران ساسانیان به ویژه بهرام گور و خسرو پرویز موسیقیدان هایی زیر نظر وزیر دربار خرم باش کار می‌کردند. در جشن‌های بزرگ، این نوازندگان و خنیاگران نواها و آهنگ‌های گوناگون اجرا می‌کردند. در شاهنامه آمده بهرام گور تعداد ده هزار لوری (خنیاگر) از هند برای شادی و پایکوبی مردم به ایران آورد.

نبد هیچ مانند بهرام گور                   به داد و بزرگی و فرهنگ و زور

منبع : ویکی پدیا

موسیقی سنتی ایرانی

موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دل‌نشین‌تر، ساده‌تر و قابل‌فهم تر بوده است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشته‌اند، از موسیقی‌دان‌ها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان می‌توان به «باربد» و «نکیسا» اشاره کرد.

منبع : ویکی پدیا

متن کامل منشور کوروش کبیر

 

 

۱٫ «کورش» (در بابلی: ‹کو- رَ – آش›)، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه «بـابِـل» ‹با- بی- لیم›، شاه «سـومـر» ‹شو- مـِ- ری› و «اَکَّـد» ‹اَ‌ک- کـَ- دی- ای،

۲٫همه جهان

 

    از اینجا تا پایان سطر نوزدهم، نه از زبان کورش، بلکه به روایت ناظری ناشناخته که می‌تواند نظر اهالی و بزرگان بابل باشد، بازگو می‌شود.

ادامه مطلب ...

منشور کورش هخامنشی

گزیده

 

 

منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.

من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم

من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.

همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد.

بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’

من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم .


منبع : وب سایت آقای رضا مرادی غیاث آبادی

سرآغاز

تاریخ برای ما به ارمغان آورنده بسیاری از واقعیتهاست،واقعیتهایی گاها تلخ و گاه شیرین،و این ما هستیم که با پی جویی در این عرصه وسیع به آنچه می خواهیم از گذشتگانمان می رسیم و تازه می فهمیم که هستیم و از کجا آمده ایم و به کجاخواهیم رفت؟ اما تاریخ ما ایرانیان که پر است از سربلندی و سرافرازی، جز همان تاریخ برایمان هیچ نمانده.امروز وقتی از تاریخمان صحبت می کنیم نمی توانیم با افتخار بگوییم چه هستیم؟همواره می گوییم چه بودیم و چه ها کردیم،ما بنیان گذار تمدن در گذشته ایم،ما کوروش را داریم ، ما و ما و ما... .اما هیچ به این نیاندیشیده ایم که آیا توانسته ایم این گذشته پر فروغ را به امروزمان انتقال دهیم و بگوییم چه هستیم.بنابراین این وبلاگ در تلاش است تا این فرهنگ را بوجود بیاورد که اگر گذشتگانمان باعث افتخارمان بوده اند، بیاییم از این بزرگ مردان درس بگیریم و چنان باشیم که مایه افتخار آیندگان خود باشیم و از ما به عنوان نسلی بی تفاوت که هیچ ردی در تاریخ از خود به جای نگذاشته ایم نام نبرند.هدف از نگارش این بلاگ جمع آوری و تالیف مطالبی است کامل و رهگشا که بصورت پراکنده و نا متمرکز در بلاگ ها و کتب مختلف وجود دارند و برای بدست آوردن اطلاعاتی هر چند جزئی مخاطب را به آدرس های مختلف سوق می دهند.
امضاء : بابره