الف- دیالمهٔ فارس
۱- عمادالدوله ابوالحسن علی بن بابویه (۳۲۰-۳۳۸)
۲- عضدالدوله و تاج الملة ابوشجاع پناه خسرو پسر رکن الدوله (۳۳۸-۳۷۲)
۳- شرف الدوله ابوالفوارس شیرذیل پسر عضدالدوله (۳۷۲-۳۷۹)
۴- صمصام الدوله ابوکالیجار مرزبان پسر عضدالدوله (۳۷۹-۳۸۸)
۵- بهاءالدوله ابونصر پسرعضدالدوله (۳۸۸-۴۰۳)
۶- سلطان الدوله ابوشجاع پسر بهاءالدوله (۴۰۳-۴۱۵)
۷- عمادالدوله ابوکالیجار مرزبان پسر سلطان الدوله (۴۱۵-۴۴۰)
۸- ملک رحیم ابونصر خسروفیروز پسر ابوکالیجار مرزبان (۴۴۰-۴۴۷)
ب- دیالمهٔ عراق و خوزستان و کرمان
۱- معزالدوله ابوالحسن احمدبن بویه (۳۲۰-۳۵۶) درعراق و خوزستان وفارس و کرمان.
۲- عزالدوله بختیارپسر معزالدوله (۳۵۶-۳۶۷) در عراق و خوزستان و فارس و کرمان.
۳- عضدالدوله ابوشجاع پسر رکن الدوله(۳۶۷-۳۷۲) درعراق و خوزستان و فارس وکرمان.
۴- شرف الدوله ابوالفوارس شیرذیل پسر عضدالدوله درعراق و خوزستان و فارس و کرمان.
۵- بهاءالدوله ابونصر پسر عضدالدوله (۳۷۹-۴۰۳) در عراق و خوزستان و فارس و کرمان.
۶- سلطان الدوله ابوشجاع پسر بهاءالدوله (۴۰۳-۴۱۲) در عراق وخوزستان و فارس وکرمان.
۷- مشرف الدوله ابوعلی پسر بهاءالدوله (۴۱۲-۴۱۶) در عراق فقط.
۸- ابوطاهرجلال الدوله پسر مشرف الدوله (۴۱۶-۴۳۵) در عراق فقط.
۹- ابوکالیجارمرزبان پسر سلطان الدوله (۴۳۵-۴۴۰) در فارس از ۴۱۵ و در کرمان از ۴۱۹ و در عراق از ۴۳۵ به بعد.
۱۰- ملک رحیم پسر ابوکالیجار (۴۴۰-۴۴۷) در عراق فقط.
۱۱- قوام الدوله ابوالفوارس پسر بهاءالدوله (۴۰۳-۴۱۹) در کرمان فقط.
۱۲- ابومنصور فولادستون پسر ابوکالیجار (۴۴۰-۴۴۸) کرمان فقط (از ۴۱۹ تا ۴۴۰ کرمان ضمیمهٔ فارس بوده.)
ج- دیالمهٔ ری و اصفهان و همدان
۱- رکن الدوله ابوعلی حسن بن بویه (۳۲۰-۳۶۶) در تمام عراق عجم و کرمانشاه.
۲- مؤیدالدوله ابومنصور پسر رکن الدوله (۳۶۶-۳۷۳) در اصفهان و از ۳۶۹ در ری و همدان و گرگان و قسمتی از طبرستان.
۳- فخرالدوله ابوالحسن علی پسر رکن الدوله (۳۶۶-۳۸۷) در ری و همدان و از ۳۷۳ مالک ولایات مؤیدالدوله.
۴- مجدالدوله ابوطالب رستم پسر فخرالدوله (۳۸۷-۴۲۰) در ری فقط.
۵- شمس الدوله ابوطاهر پسر دیگر فخرالدوله (۳۸۷- حدود ۴۱۲) در همدان فقط.
۶- سماءالدوله ابوالحسن پسر شمس الدوله (حدود ۴۱۲-۴۱۴) در همدان فقط.»
منبع : ویکی پدیا
دیالمه فارس
عمادالدوله علی پسر بویه
ادامه مطلب ...
به نقل از بسیاری از منابع دست اول تاریخی مانند ابن اثیر و ابن خلدون آل بویه شیعه زیدی بودند (برخی نیز آنان را شیعه دوازده امامی می دانند) به هر ترتیب آنان بطور مستمری مذهب شیعه را تبلیغ نموده و مراسمی مانند محرم و عید غدیر را پاس میداشتند. با اینحال آل بویه معمولاً سیاست مدارا و پذیرا بودن با سایر مذاهب مانند اهل سنت را در پیش داشتند. مثلا آنان بزرگترین تکریمها را برای عبدالله ابن خفیف شیخ کبیر، عالم بزرگ اهل سنت پایتخت (شیراز) بجا میآوردند. یا خانقاه برای اهل تصوف میساختند. با این حال آنقدر از لحاظ سیاسی قدرتمند بودند که در تصمیمگیریهای خلفای عباسی دخالت میکردند.
در شیراز زمان آل بویه، برخلاف سنت رایج آن زمان غیر مسلمانان مانند زردشتیها مجبور نبودند که علامت مشخص کننده به تن داشته باشند و یا در محلههای خاصی زندگی کنند. در زمان آل بویه بازار شهر شیرازدر هنگام جشن مهرگان و نوروز نورانی میشد و هنگامی که در سال ۳۶۹ هجری مصادف با ۹۸۰ میلادی مسلمانان شیراز علیه زردشتیان به اغتشاش پرداختند. عضدالدوله لشکری برای تنبیه اغتشاش کنندگان به شیراز فرستاد.
منبع : ویکی پدیا
در مورد تبار خاندان بویه در میان دانشمندان و تاریخنگاران دیدگاههای گوناگون وجود دارد، صابی در کتاب تاجی آوردهاست که نسب بویه به بهرام گور منتهی میگردد و بعضی گفتهاند که بویه از نسل دیلم بن ضبه بودهاست و ابوعلی مسکویه در کتاب تجارب الامم آوردهاست که پادشاهان آل بویه خود را از فرزندان یزدگرد پسر شهریار آخرین پادشاه ساسانی میدانند و میگویند که در آغاز تهاجم اعراب مسلمان بعضی از اولاد یزدگرد به گیلان رفته و درآنجا ساکن شدند.
ابو شجاع بویه جد آل بویه مردی متوسط الحال و سه پسر داشت: علی و حسن و احمد. هنگامیکه ماکان کاکی بر طبرستان استیلا یافت بویه در جزو خذام او درآمد و پسرانش نیز با اسفار بن شیرویه و مرداویج و وشمگیر پسران زیار، که خود را از نژاد ارغش پادشاه گیلان در عهد کیخسرو میدانستند، ملازمت ماکان میکردندتا آنکه ااسفار بن شیرویه بر ماکان خروج کرد و بر دیلمستان مستولی گردید. اسفار بعد از یکسال کشته شد و مرداویج بجای او نشست. رستمدار، ری، مازندران، قزوین، ابهر، زنجان و طارم را بگرفت و در همدان دست به کشتار اهالی زد و کشتار زیاد هم نمود. مرداویج علی پسر بویه را با برادران به کرج ابودلف (کرهرود)فرستاد و خود عازم اصفهان گردید. درآنزمان مظفر بن یاقوت از جانب المقتدر عباسی حاکم اصفهان بود و به دفع مرداویج پرداخت ولی شکست خورد و به فارس نزد پدرش گریخت. یاقوت پدر مظفر با لشکریان فارس متوجه مرداویج گردید ولی از وی هم چیزی ساخته نشد و تارومار گردید. درین هنگام علی پسر بویه با برادران در ارجان بود که یاقوت دوهزار تن از دلاورترین مردان لشکر خود را به جنگ ایشان گسیل داشت تا بتواند شکستهای پیهم خود و پسرش را جبران کند، درین پیکار نیز بخت یاقوت یاری نکرد آنها نیز از پسران بویه شکست خورده فرار نمودند. پس ازین رویداد علی برادرش حسن را به کازرون فرستاد و حسن پس از تصرف کازرون سپاهی را که یاقوت به جنگ او فرستاده بود بار دیگر شکست داد. در سال ۳۲۲ جنگی سختی میان یاقوت و علی پسر بویه در گرفت، نخست گروهی از سربازان علی به یاقوت پناه بردند ولی یاقوت همه را سر برید، این عمل زشت یاقوت باعث توانمندتر شدن علی گردید زیرا یاران او چنین دیدند در وفاداری به وی استوارتر گردیدند. یاقوت درین جنگ نیز شکست خورد و برادر کوچکش احمد که نوزده سال داشت درین جنگ کشته شد. پس از شکست دادن یاقوت علی وارد شیراز شد و بر فارس مستولی گردید و بدینترتیب کار خاندان بویه بالا گرفت و بوییان روی کار آمد. علی پسر بویه در شیراز در سرای مربوط به یاقوت نزول کرد. میگویند سپاهیان مواجب خود را از وی خواستند و او سخت گرفتار بی پولی بود، روزی در سرای خویش در اندیشه و پریشان نشسته بود و دید ماری از موضعی در سقف خانه یبرون آمد و به سوراخی رفت. علی فراشان را بخواست و فرمان داد تا مار را بیرون آورند. چون نیک بگشتند از آن سوراخ راه به اتاق دیگر یافتند که در آن صندوقهای پر از مال بود که ارزش پانصد (پنجصد) هزار دینار داشت. این مال را علی بی درنگ در مواجب سربازان مصرف کرد. پس از آن نامه به الراضی بالله عباسی فرستاد و از وی خواست که مقاطعه شهرهای راکه در دست دارد بوی واگذارد و الراضی نیز پذیرفت. درینوقت مرداویج آمادگی حمله به شیراز را داشت که به دست غلامش کشته شد. دیگر کسی در میدان نبود که با پسرن بویه رقابت کند. علی از سوی خلیفه بغداد «عمادالدوله» و حسن «رکن الدوله» و احمد به «معزالدوله» ملقب گردیدند.
منبع : ویکی پدیا
در باختر و مرکز ایران دو دودمان دیلمی به نام آل زیار (۳۲۰ ه.ق.) و آل بویه که هر دو از سرزمینهای شمالی برخاستهاند قسمتهای مرکزی و باختری ایران و فارس را از دست خلفا آزاد کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری بسنده کردند. این سلسله در سال ۴۴۷ ه. ق. بدست سلجوقیان و به خاطر اختلاف همیشگی که با آل زیار و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، از میان رفتند.
در سالهای ناتوانی و انحطاط بغداد که فرماندهان ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با زنده ساختن حکومتی مانند حکومت ساسانیان در خاطر بسیاری از داعیه داران این دوره، از گیل و دیلم و طبری شکفته بود، به بار نشستن این آرزو آن هم در یک مدت کوتاه، تا اندازهای تنها برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به پیروی از دعوت زیدیان و برخورد با آشوبهای خراسان به نتیجه نرسید، با این حال بنیانگذار این سلسله علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زادهاش فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن قلمرو خویش و با آن که در زمان آنها فرصتی هم برای زنده ساختن فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت و یکپارچگی از دست رفته قرنهای دور نشان دادند. هر چند دولت آنها علیرغم پایبندی به رسم دوره با تکیه بر یک پادشاه باستانی مانند بهرام گور هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته بهرام در قلمرو یزدگرد نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت خلفای عباسی، که پیش از آن نقش فعالی را در تعیین سرنوشت مردم ایران داشت، ناتوان ساخت و بدینگونه عناصر تازهای از نژادها و اقوام گوناگون مردم ایران بار دیگر آنچه را ایران با پیمودن سالها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند. دولت شیعی آلبویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.
سه تن از فرزندان بویه که گویا شغل ماهیگیری در گیلان داشتند، به خدمت فرماندهان آل زیار در آمدند. البته، ماکان کاکی هم از آنان حمایت میکرد. همچنین، «علی»، «احمد» و «حسن» مورد حمایت مردآویچ نیز قرار گرفتند. گشایش اصفهان برای مرد آویچ، ظاهراً توسط علی که برادر بزرگتر بود صورت گرفت. پس از قتل مرد آویچ، غلامان ترک از ترس غلامان دیلمی، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به گشایش اهواز توفیق یافت (۳۲۶ ه.ق.). وی، غلامان ترک را که به سرداری «بجکم» در آنجا پناه گرفته بودند گریزاند.
ادامه مطلب ...
بوییان دارای تباری دیلمی بودند و به زبانی ایرانی صحبت میکردند. سرزمین بوییان دیلمستان بود.
منبع : ویکی پدیا
آل بویه یا بوییان یا بویگان، (۳۲۰-۴۴۷ ق / ۹۳۲-۱۰۵۵ م) از دودمانهای دیلمیان و شیعهٔ ایرانی پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و عراق فرمانروایی میکردندو از دیلمان در گیلان برخاسته بودند.
منبع : ویکی پدیا