در جریان جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، منشور کوروش به رغم مخالفت دولت وقت بریتانیا برای چند روز به ایران آورده شد و به نمایش در آمد. برای بار دوم منشور حقوق بشر کوروش برای نمایش به مدت ۴ ماه در روز جمعه ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۰ ساعت ۴:۲۵ دقیقه صبح تحت تدابیر امنیتی از بریتانیا وارد تهران شد. به همراه این منشور ویترین نمایش آن نیز آوردهشد. مذاکرات برای انتقال این اثر تاریخی از ۵ سال پیش آغار شدهبود که نهایتاً ۲ سال قبل موزهٔ بریتانیا با انتقال آن به ایران موافقت کرد. در روز شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ مراسم رونمایی از منشور با حضور و سخنرانی محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی برگزار شد. طی این مراسم احمدی نژاد چفیهی خود را بر گردن ۲ نفر که بهعنوان نماد یک سرباز هخامنشی و کاوه آهنگر در مراسم حضور داشتند و سپس یک جوان بسیجی انداخت.در این مراسم نیل مک گرگور رئیس موزهٔ بریتانیا در سخنرانی خود که پیرامون تاریخچهٔ منشور کوروش بود، حکومت کوروش را «بزرگترین امپراطوری جهان» و فتح بابل و منشور کوروش را «پیروزی امپراطوری هخامنشی» و «فرازی از تاریخ یهودیان» توصیف کرد و این منشور را یک «میراث همگانی و متعلق به همهٔ انسانها» دانست. تاریخ بازگشت این منشور به موزهٔ بریتانیا ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ اعلام شدهاست. در این مراسم حمید بقایی رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی سخنرانیای ایراد کرد که اعتراض نویسندهٔ کتاب منشور کورش را به همراه داشت. رضا مرادی غیاثآبادی در نامهای سرگشاده به سرقت ادبی مکرر بقایی و رسانههای سازمان میراث فرهنگی از اثرش اعتراض کرد.
منبع : ویکی پدیا
نسخههای جعلی بسیاری از ترجمه این منشور موجود است. در این لوح استوانهای، کوروش پس از معرفی خود و دودمانش و شرح مختصر فتح بابل، میگوید که تمام دستاوردهایش را با کمک و رضایت مردوک خدای بابلی به انجام رساندهاست. وی سپس بیان میکند که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و سومر و دیگر کشورها به ارمغان آورده، و پیکر خدایانی که نبونید از نیایشگاههای مختلف برداشته و در بابل گردآوری کرده بوده را به نیایشگاههای اصلی آنها برگرداندهاست. پس از آن، کوروش بزرگ میگوید که چگونه نیایشگاههای ویرانشده را از نو ساخته و مردمی را که اسیر پادشاههای بابل بودند به میهنشان برگرداندهاست. در این نوشته اشارهٔ مستقیمی به آزادی قوم یهود از اسارت بابلیان نشده، اما با مطالعه و پژوهش منابع تاریخی مشخص شدهاست که آزادی یهودیان بخشی از سیاست کوروش پس از فتح بابل بودهاست.
در تورات
در بارهٔ فرمان کوروش مبنی بر آزادی یهودیان، اشارههایی در بابهای گوناگون عزرا و اشعیا در کتاب تورات (عهد عتیق) در دست است: «خداوند روح کوروش پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی صادر کند و بنویسد کوروش پادشاه فارس چنین میفرماید که یهوه خدای آسمان مرا چنین امر فرمودهاست که خانهای برای او که در اورشلیم که در یهودا است، بنا نمایم. پس همگی برخاسته و روان شدند تا خانه خداوند را بنا نمایند. و کوروش پادشاه، ظروف خانه خداوند را که نبوکدنصر (بختالنصر) آنها را از اورشلیم آورده و در خانه خود گذاشته بود، بیرون آورد و به رئیس یهودیان سپرد».
در رویدادنامه نبونید
ورود کوروش «بدون جنگ و پیکار» به شهر بابل، در یک سالنامهٔ بابلی که به رویدادنامه نبونید مشهور است، تأیید شدهاست: «در روز شانزدهم ماه تشریتو (۱۲ مهر ۱۱۶۰ پیش از ایرانی (هجری خورشیدی)/ ۱۱ اکتبر ۵۳۹ پیش از میلاد) «گَئوبَروَه» فرماندار گوتیوم همراه با سپاه کوروش بدون جنگ و پیکار به بابل اندر آمد».
منبع : ویکی پدیا
طرفداران
از طرف برخی این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته میشودو در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد. بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری میشود.
مخالفان
اطلاق عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» توسط برخی دیگر مورد اعتراض قرار گرفتهاست و نامگذاری این استوانه را به این نام به حکومت پهلوی نسبت میدهند. کلاوس گالاس (Klaus Gallas) متخصص تاریخ هنر که در شهر وایمار سرگرم تدارک فستیوال فرهنگی آلمان و ایران بود که متوجه ناهمخوانیهایی در این منشور شد. او میگوید: «سازمان ملل یک خطای بزرگ مرتکب شدهاست.» پرفسور امیلی کورت از محققان تاریخ خاورمیانه به وجود دروغهای بزرگی در این منشور که کوروش برای توجیه فتح بابل به کار برده، اشاره میکند. بروس لینکلن به چهار قیام مردم بابل بر علیه حکومت پارسها اشاره کرده و ماهیت این منشور را زیر سؤال میبرد.
منبع : ویکی پدیا
اکتشاف
در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی به هنگام کاوشهای باستانشناسی هیئت بریتانیایی در محوطهٔ باستانی بابل در بینالنهرین (میانرودان)، هرمزد رسام، باستانشناس بریتانیایی آسوریتبار، استوانهٔ گلیای را یافت که شامل نوشتههایی به خط میخی بود.جنس این استوانه از گل رس است، ۲۲٫۵ سانتیمتر طول و ۱۱ سانتیمتر عرض دارد و دور تا دور آن ۴۵ سطر (به جز بخشهای تخریبشده) به خط و زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شدهاست. بررسیهای بعدی نشان داد که نوشتههای استوانه در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ پس از شکست دادن نبونید و تصرف کشور بابل، نوشته شدهاست. این اثر در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک) در شهر بابل قرار داده شده بود. در حال حاضر این لوح سفالین استوانهای در بخش «ایران باستان» در موزه بریتانیا نگهداری میشود. از سوی دیگر، در سال ۱۳۷۵ آشکار شد که بخشی از یک لوحه استوانهای که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل میدانستند، در حقیقت پارهای از استوانهٔ کوروش بزرگ، از سطرهای ۳۶ تا ۴۳ است. پس از این آگاهی، این پاره از لوح استوانهای که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری میشد، به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد و به استوانهٔ اصلی پیوست گردید. پژوهشهای زبانشناسی روی دو قطعه استخوان فسیل شدهٔ اسب که در موزهٔ شهر ممنوعه در چین نگهداری میشوند، منجر به شناسایی نسخهٔ چینی منشور کورش شد. قدمت این استخوانها به دورهٔ سلطنت هخامنشیان بازمیگردد.
ساخت منشور
کوروش دوم یا کورش بزرگ، بنیانگذار پادشاهی ایران و آغازگر سلسلهٔ هخامنشیان، پس از تسخیر بابل، در بابل بر تخت پادشاهی نشست و ادیان بومی را آزاد اعلام کرد. برای جلب محبت مردم میانرودان (بینالنهرین)، مردوک که بزرگترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت. او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند. کوروش همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد. به دستور کوروش، شرح وقایع و دستورات وی روی یک لوح استوانهای سفالین نگاشته شد و در معبد مردوک قرار گرفت.
منبع : ویکی پدیا
منشور حقوق بشر کوروش یا استوانهٔ کوروش دوم (بزرگ) لوحی از گل پختهاست که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش دوم هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی نگاشته شدهاست. نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شدهاست. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود. این منشور یکی از بزرگترین نشانههای روحیهٔ بردباری در فرهنگ ایرانی است.
منشور حقوق بشر کوروش | |
اطلاعات کلی | |
---|---|
نام | منشور حقوق بشر کوروش |
دوره | هخامنشیان |
تاریخ ساخت | ۵۳۸ پیش از میلاد |
منسوب به | کوروش دوم (کورش بزرگ) |
محل اکتشاف | محوطهٔ باستانی بابل در بینالنهرین (میانرودان) |
کاشف | هرمزد رسام، باستانشناس بریتانیایی |
تاریخ کشف | ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی |
محل نگهداری | موزه بریتانیا |
کاربرد | ثبت نوشتار و بیانیهٔ کوروش |
اطلاعات فیزیکی | |
جنس | گل پخته |
منبع : ویکی پدیا
نشیط فارسی : ازاستادان نامی موسیقی و از خوانندگان و نوازندگان نامی سده نخست اسلامی است. نشیط در روزگار عبدالله بن جعفر (عبدالله بن جعفر بن عبدالله بن ابی طالب) یا در زمان خلافت عبدالملک اموی به مدینه رفت. سرودهای پارسی میخواند. عبدالله او را موردتوجه قرار داد و به عنوان برده خریداری کرد نشیط بنا به تمایل عبدالهس بن جعفر که از بزرگان قریش بود غنای عربی را از «سائب خاثر» فراگرفت و در این فن نیز استاد شد و شماری از موسیقیدانان عرب نزد او به آموختن موسیقی پرداختند.(از جمله ابن سریج، معبد، جمیله و عزة المیلاء)
مسلم بن محرز: ابن محرزاصلا ایرانی بود و پدرش پرده دار کعبه بود. او از موسیقی دانان به نام دوره بنی امیه است. در زمان هشام بن عبدالملک می زیست و در موسیقی ایرانی و رومی استاد بود، وی موسیقی ایرانی را در مکه و مدینه نشر داد. ابوالفرج اصفهانی در نسک «اغانی» گوید : " وزن رمل (وزن سه ضربی و در عروض چهار بار فاعلاتن در هر بیت است.) را که آهنگ ضربی تندی بود، او ساخت و نخستین کسی است که در بحر رمل تغنی کرده است." او نخستین مکتب علمی را در موسیقی به وجود آورد و آوازها را به طور درست تنظیم نمود و خود روشی در موسیقی به وجود آورد و به درست نمودن و تکمیل آن پرداخت. برای چامه های (اشعار) عربی آهنگ ساخت و موسیقی عرب را دگرگون کرد. کوششهای او در موسیقی عرب و بنای آن براساسی درست، سبب شد که او ار «صناع العرب» لقب دادند. از جمله کارهای او تشکیل دسته های دختران خواننده بود (تشکیل این چنین دسته هایی در زمان ساسانیان نیز در ایران معمول بوده است.). دسته ای از 50 دختر خواننده تشکیل داد که در راس آنان جمیله، زن موسیقیدان نامی آن دوره، آهنگ اصلی را می خواند. هنگامی که «فضل بن یحیای برمکی» از یکی از استادان موسیقی پرسید که : بالاتر از همه موسیقیدانان کیست؟ او در پاسخ گفت : ابن محرز. اسحاق موصلی، خواننده و موسیقیدان نامی دوره عباسی، پیوسته می گفته فحول موسیقیدانان، ابن سریج و پس از او ابن محرز بوده است. ابن محرز به اندازه ای در موسیقی توانمند و در هنر خود نامی و برتر بود که اگر آهنگ دیاری میکرد بازار موسیقیدانان آن دیار کساد میشد و به عناوین مختلف در بازگرداندن او می کوشیدند. گویند وقتی آهنگ عراق کرد «حنین بن حیری» در قادسیه از او پرسید : در این سفر چه نفعی در نظر گرفته ای؟ گفت : هزار دینار. وی پانسد دینار به او داد و از او درخواست کرد که بازگردد او نیز چنین کرد.
یونس کاتب: یونس بن سلیمان بن کاتب شهریار، ملقب به ابوسلیمان از نسل هرمز، از نخبه های موسیقیدان دوره خود بود و افزون بر موسیقی در شعر مقام استادی داشت و در دوره بنی امیه در دیوان مدینه کاتب و نویسنده بود، گاهی هم به کار بازرگانی می پرداخت. یونس موسیقی را نزد استادان فن مانند ابن سریج و ابن محرز و «معبد» و دیگر موسیقیدانان آن دوره فراگرفت و شاگرد برتر معبد بود. نوشته اند نخستین نسک موسیقی را پس از اسلام یونس نوشته و نسک او مورد اعتماد و استشهاد اهل فن بود. ابن ندیم نویسنده نسک «الفهرست» می نویسد : " یونس کاتب نسکهای نامداری درباره موسیقی و موسیقیدانان نوشته و از آنجمله سه نسک است : «مجرد یونس» ، «القیان» و «النغم». ولید بن یزید از خلفای اموی که خود از موسیقیدانان بود و در این فن ابتکاراتی از خود داشت بنا به سابقه ای که از آوای یونس داشت او را به دربار خویش دعوت کرد و او را در سلک مغنیان و ندیمان و نزدیکان درگاه خویش قرار داد.
سائب خاثر: اصلا ایرانی و پدرش بشاء از بردگان آزاد شده بود. سائب مانند نشیط فارسی از غلامان عبدالله بن جعفر بن ابی طالب بود. سائب به دستور عبدالله بن جعفر آواز عربی را از نشیط فارسی که تازه به مدینه آمده بود آموخت. نخست آواز را بدون همراهی ساز می خواند و ضرب آن را با چوبی که روی زمین می نواخت نگاه میداشت. سپس عود آموخت و نخستین کسی است که در مدینه عود ساخته و نواخته است. نویسنده اغانی می نویسد : او نخستین کسی است که همراهی ساز را با آواز در میان اعراب معمول داشت. سائب خاثر تحت تاثیر نشیط و آهنگهای ایرانی او نخستین آهنگ عربی را به نام «ثقیل» با قاعده های درست و میزان ملایم ساخته است. این موسیقیدان استاد و بنام ایرانی در زمان نخستین خلفای بنی امیه می زیسته و در دستگاه معاویه و یزید راه یافته برای آنان خوانندگی کرده است. سائب خاثر شاگردان بسیاری تربیت کرد و تربیت شدگان و و دیگر استادان موسیقی ایرانی در کشورهای عربی آواز را بدون انحراف از اصول ایرانی آن در میان عرب رواج دادند و برخی از خوانندگان نامی عرب نیز شاگرد او بوده اند، مانند : عزة المیلاء.
بنابر آنچه گذشت بنیان و پایه موسیقی عرب به دست ایرانیان گذاشته شد. و از سده دوم هجری بیشتر موسیقیدانان بزرگ در میان عرب، ایرانی و ایرانی نژاد بوده اند، ولی به شوندهایی که خواهیم گفت ملتهای غیرعرب از جمله ایرانیان برای رهایی از توهین و آزار که اعراب نسبت به آنان روا میداشتند اقدام به گزینش نام و اختیار کردن نام و کنیت عربی کرده و به وسیله «حلف» یا «ولاء» خود را از کینه عرب دور نگاه داشتند و پژوهندگان تاریخ در نژاد و تبار آنان دچار اشتباه شده اند.
منبع : ویکی پدیا
در ایران بعد از اسلام با اینکه موسیقی در اسلام نهی شده بود، با این حال دانشمندان اسلامی و موسیقیدانان بزرگ ایرانی درباره هنر موسیقی کتابها و نگارشهایی دارند.
اسم |
سال وفات (قمری) |
کتاب |
توضیحات |
۸۰ هجری |
|
از پیشگامان و سازندگان موسیقی عربی در قرن اول هجری بوده است. |
|
ابراهیم موصلی(ارگانی) |
۲۳۵- ۱۲۵ هجری |
|
و پسرش اسحق موصلی متولد شهر ارگان فارس عود نواز بودند. ابراهیم شعر عرب را به آهنگ ایرانی آراست، گویند او نهصد نغمه موسیقی ساخته و پسرش نیز نوشتههایی در باب اصول موسیقی نگاشته که امروزه چیزی در دست نیست. |
۲۴۶ هجری |
اوفی الاغانی |
یکی از موسیقیدان های ایرانی و شاگرد اسحق موصلی بوده و یکی از برجستهترین خوانندگان و موسیقیدانان و نوازندگان عود در زمان هارون الرشید بود. یکی از آثاراست. |
|
۲۸۶ هجری |
کتاب الموسیقی الکبیر و کتاب الموسیقی الصغیر |
یکی از نویسندگان ایرانی و از مردم سرخس بوده |
|
۳۱۳هجری |
فی الجمل الموسیقی |
دانشمند بزرگ ایرانی که در ری به تحصیل علوم گوناگون زمان خود میپرداخت و درباره موسیقی کتاب را نگاشته است وی در جوانی عود مینواخت. |
|
۳۰۰ هجری |
آداب السماع، طبقات المغنین (درباره خوانندگان) و رسالهای درباره سازهای زمان ساسانی |
جغرافیدان ایرانی بوده و نیایش زرتشتی بودهاند |
|
قرن سوم و چهارم |
الموسیقی الکبیر و المدخل الی صناعته الموسیقی و الموسیقی |
بزرگترین دانشمند قرن سوم و چهارم هجری است و در تمام علوم زمان خود استاد بود و او را معلم ثانی بعد از ارسطو میدانند. فارابی موسیقی را در بغداد آموخت و سماع طبیعی ارسطو را چهل بار خوانده است و سازی شبیه قانون نیز ساخته است |
|
۳۷۰ هجری |
مفاتیح العلوم |
از اصول موسیقی و ابزار و سازها در کتابش گفته است |
|
۳۲۹ هجری |
|
شاعر نامدار و موسیقیدان بزرگ ایرانی که چنگ نیکو مینواخت. |
|
۳۷۰-۴۲۸ قمری |
المدخل الی صناعته الموسیقی |
دانشمند برجسته ایرانی معروف به شیخ الرئیس در زمان سامانیان میزیسته. او در حدود ۱۰۰ کتاب در رساله نوشته است و در بخشی از موسیقی سخن گفته است |
|
۶۱۳ هجری |
الادوار و شرفیه درباره پرده بندی عود و گامهای موسیقی |
یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی است که در ارومیه به دنیا آمد. عود نواز چیره دستی بود |
|
۷۱۰ هجری |
دره التاج |
رساله او در تاریخ موسیقی ارزش زیادی دارد. |
|
۸۱۶ هجری |
مقالید العلوم |
شهرت جرجانی بیشتر در علوم ادبی و حکمت است |
|
۸۳۸ هجری |
مقاصد الالحان و جامع الالحان |
نقاش و خوشنویس و عود نواز ماهری بوده است. |
|
۱۱۵۰ هجری |
النفی فی فن الموسیقی |
یکی از موسیقیدان های ایرانی است |
مشهورترین موسیقیدان های دوران قبل از اسلام به شرح زیر بودند:
باربد
سرکش
رامتین
بامشاد
آفرین
نکیسای چنگ نواز
باربد برای هر روز هفته نوایی ساخت که به هفت خسروانی معروف است. همچنین برای هر روز ماه سی لحن یا سی دستان و برای ۳۶۰ روز سال غیر از پنجه دزدیده، ۳۶۰ آهنگ یا ۳۶۰ دستان را ساخت. آهنگ جامه دران که در ردیف موسیقی ایرانی است از ساختههای نکیسا است که با چنگ نواخته است. دستان دیگری به نام دستگاه راست است که باربد آن را ساخت و امروز جز دستگاههای هفتگانه موسیقی ایرانی است، همچنین باید به آهنگها و دستان نوروز بزرگ، آرایش خورشید، ماه بر کوهان (ماه بالای کوهسار)، کین ایرج، سوگ سیاوش و گنج باد، گنج کاووس، تخت تاقدیس، فرخ روز، سوگ شیدیز و باغ شیرین اشاره کرد.
منبع : ویکی پدیا
در ایران باستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشید گروهی به نواختن طبل و کوس و کرنا میپرداختند. در اوستا بخش یسنا ها آمده که پزشکان بیماران خود را با موسیقی ایرانی درمان میکردند. در آن دوران سه نوع موسیقی آئینی (دینی)، بزمی و رزمی مرسوم بوده است، همچنین در جشنهای طبیعت و روزهای تاریخی و ملی نواها و موسیقی ایرانی ویژهای اجرا میشد. در دوران هخامنشیان سرودها و ترانههایی به نام هوره در جنگها و جشنها اجرا میکردند که امروزه در ایلام و سرزمینهای غرب ایران با همین نام رایج است. در دوران ساسانیان به ویژه بهرام گور و خسرو پرویز موسیقیدان هایی زیر نظر وزیر دربار خرم باش کار میکردند. در جشنهای بزرگ، این نوازندگان و خنیاگران نواها و آهنگهای گوناگون اجرا میکردند. در شاهنامه آمده بهرام گور تعداد ده هزار لوری (خنیاگر) از هند برای شادی و پایکوبی مردم به ایران آورد.
نبد هیچ مانند بهرام گور به داد و بزرگی و فرهنگ و زور
منبع : ویکی پدیا
موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بوده است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» اشاره کرد.
منبع : ویکی پدیا
نکیسا (نامهای دیگر: نگیسا یا سگیسا) موسیقیدان، رامشی، چنگ نواز و خوانندهٔ عهد ساسانی است که نظامی در کتاب خسرو و شیرین و به تبع او امیر خسرو دهلوی در کتاب شیرین و خسرو از او یاد کردهاند.
منبع : ویکی پدیا
رامتین (نامهای دیگر: رام، رامی، رامین و رامنین) از موسیقیدانان به نام ایران در دوران پادشاهی ساسانیان و هم عصر دیگر موسیقی دانانی چون باربد و نکیسا ست، او را واضع چنگ و استاد در نواختن این ساز میدانندو برخی وی را همان رامین عاشق ویس میشناسند.دکتر معین در فرهنگ فارسی اعلام خود در معرفی رام (رامتین) معشوق ویس چنین آورده است: "آن را نام شخصی دانسته اند که واضع چنگ بوده است. رامتین واژهای فارسی به معنای آرامش بخش میباشد .
نام
برخی بر این باورند که رامتین، خطا شده رامنین است. اسعد گرگانی از رامنین یا رامین نام برده و به باور دکتر معین، رامنین با افزودن یک نقطه رامتین شده است. البته در گواههای دیگری، واژه رامتین که امروزه معمولتر است، دیده میشود.
شعر
در اشعار فارسی نیز نام رامتین ذکر شده است :
(منوچهری)
حاسدم خواهد که شعر او بود تنها و بس باز نشناسد کسی بربط به چنگ رامتین
(فردوسی)
نشان است او که چنگ با آفرین کرد که او را نام چنگ رامتین کرد
منبع : ویکی پدیا
سرکِش (نام دیگر: سرکِس) رامشگر، خواننده و آهنگساز نامدار دوران ساسانی و دربار خسرو پرویز است.
پژوهشگران بر این باورند که او رامشی یونانی با نام سرجیوس بوده که با گذشت به سرگش و سپس به سرکش تبدیل گردیدهاست. بیگمان نام او پس از باربد و نکیسا سرشناسترین نام از موسیقیدانان دوره ساسانی است. گویا سَرکَب نیز که در اشعار فارسی یکی دیگر از رامشگران خسرو پرویز دانسته شده، تحریفی از همان نام سرگس است.
منبع : ویکی پدیا
باربَد (نامهای دیگر:باربذ، فهربد، فهلیذ، فهلوذ و پهلبذ) نامورترین موسیقیدان، شاعر، بربط نواز و خواننده دوران ساسانی در زمان پادشاهی خسرو پرویز است.
زندگی
درباره زندگی این هنرمند اطلاعات اندک و افسانه آمیزی در کتابهای فارسی و عربی آمده است. منابع کهنتر او را اهل مرو دانستهاند ولی منابع تازهتر زادگاه او را جهرم یاد کردهاندهمچنین مسعودی از گفته ابن خردادبه او را اهل ری نام برده است.
فارابی در کتاب موسیقی کبیر، از فهلیذ یاد میکند که در زمان خسرو پرویز، پسر هرمز پادشاه فارس بوده است. ابن خردادبه درباره باربد مینویسد:
>>او از مردم ری بود و با سخنانی موزون به همراه بربط، برای خسرو آهنگهایی میساخت که در آن، حوادثی را که دیگران جرأت بازگفتن آن را نداشتند، با زبان موسیقی و شعر بیان مینمود، که از آهنگهای باربد در ستایش پادشاه ۷۵ آواز بوده است.<<
نام
باربد از بار به مفهوم اجازه و بَد به معنی صاحب، خدایگان و فرمانده تشکیل شده که در روی هم رفته یعنی کسی که اجازه همیشگی برای باریافتن دارد. شفیعی کدکنی با اشاره به دقایقی از نکات تاریخی ارتباط بین باربد و بربط، پسندیدهتر میداند که آن دو از یک ریشه دانسته شود.
آثار
باربد برای هر روزی از روزهای هفته نواهایی ساخته بود که این نواهای هفتگانه به نام طرق الملوکیه معروف است. همچنین آهنگهایی برای هر سی روز ماه که به نام سی لحن باربدی نامدار است. و هم ۳۶۰ لحن به تعداد روزهای سال نوای خاص ساخته بوده است.
هنوز هم میراث او در نامهای گوشههای دستگاههای موسیقی ایرانی امروزی بر جای مانده است. او برای اولین بار دستگاه موسیقی را در جهان به نام سرود خسروانی خلق کرد.که آن به خسرو پرویز پادشاه، فرمانروای ایران از 590 میلادی تا 628 تقدیم نموده بود.اختراع اغلب نغمات و ترانههای موسیقی را به وی نسبت میدهند. گویند حوادث و اتفاقات مهم را باربد بصورت نغمات نغز و نواهای دلفریب درآورده بسمع خسروپرویز میرسانیده، مثلاً تلف شدن شبدیز اسب ویژه پرویز را که دیگران یارای اظهار آن نداشتند وی بقالب نوای موسیقی ریخته و به عرض خسرو رسانید. باربد چون شنید که خسروپرویز در یاری رامشگران و نوازندگان میکوشد خواست خویشتن را بدرگاه پرویز رساند ولی سرکش (رامشگر خاص پرویز) سالار بار را محرض آمد که از راه جستن باربد بدربار جلوگیری نماید ولی باربد با رساندن نغمههای خود به گوش شاه او را شیفته آواز خود ساخت.
منبع : ویکی پدیا