مرگ کوروش در سال سیام سلطنت او در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد اتفاق افتاده اما روایات مختلفی درباره آن وجود دارد. نمیتوان با قاطعیت گفت عمر کسی که همه زندگیاش را در جنگ و کشورگشایی سپری کرد، چهطور سر آمد.
روایتهایی حکایت از مرگ طبیعی او دارد. اما برخی از جمله هرودوت، تاریخنگار باستانی، میگویند که او در یکی از سختترین نبردهایش در جنگ با ماساگاتها در شمال شرقی ایران کشته شد. اما اگر چنین باشد، باز آوردن جسد کوروش به پاسارگاد توسط سپاه شکستخوردهاش، بعید به نظر میرسد.
املی کورت میگوید: "این روایت که کوروش در جنگ کشته شده، قطعا قهرمانانهتر از آن است که او در بستر بیماری مرده باشد. اما اصل این موضوع که کوروش چگونه مرد، برای ما روشن نیست."
ژوزف ویزهوفر، استاد تاریخ باستان، درباره شخصیت کوروش میگوید: "کوروش حتما شخصیتی خیلی کاریزماتیک داشته است. اگر جز این بود، نمیتوانست اینهمه سرباز و پیرو برای خود جمع کند. بههرحال او توانست پارس را از کشوری کوچک به یک امپراتوری قدرتمند تبدیل کند. اما قدرت نظامی برای چنین کاری کافی نبوده است. کوروش این توانایی را داشت که مردم را در دورترین نقاط کشورش و در مجاورت دشمنان و حتی مردم کشورهای دشمن را نیز با خود همراه کند."
تورج دریایی نیز در ستایش از میراث کوروش، بر این نکته دست میگذارد که یونانیان در همان حال که در جنگ با ایرانیان بودند، از او به نیکی یاد کردهاند.
فارغ از اینکه این خصایل چهقدر واقعیت تاریخی داشته باشند، میتوان او را تجلی نمادین یک ابر مرد از دیدگاه ایرانیان دانست. پادشاهی که با وجود قدرت عظیمش، مهربان و بخشنده است.